خلاصه ماشینی:
"به نظر میرسد آنچه پاسخ او در تقدیر دارد آناست که اگر جملهای شبیه S باشد یعنی: (1) شکل گرامری آن موضوعی محمولی است؛ و (2) موضوع دستوری آن به چیزی اشاره نمیکند؛ در این صورت به جای آنکه گفته شود چنین جملهای بیمعناست، تنها چاره آناستکه بگوییم این جمله در واقع (به لحاظ منطقی) دارای شکل موضوعی ـ محمولی نیست، بلکه دارای شکلی کاملا مغایر با آناست.
چون راسل معنا و اشاره را بـا یکدیگر خلط کرد، گمان برد اگر عباراتی با کاربـرد اشارهای انحصاری وجـود داشته و واقعـا همانگونه که به نظر میرسند باشند (یعنی موضوعات منطقی باشند) نه چیز دیگری که تغییر شکل داده، معنای آنها باید همان شیء خاصی باشد که آن عبارت برای اشاره بدان به کار رفتهاند.
اینکه جمله و عبارت هریک به نوبه خود معنادار است، بیان این واقعیت است که جمله را میتوان در شرایط معینی به کاربرد و مطلب درست یا نادرستی اظهار کرد، و نیز عبارت را میتوان در شرایط معینی برای اشاره به یک شخص خاص به کار برد و دانستن معنای آنها عبارت است از دانستن چگونگی همین شرایط معین.
نکته دوم آناست که حتی چنین توضیحی، خود از واژههایی ساخته شده که از گرامر قراردادی جمله مفرد برگرفته شدهاند و نیز آنکه تمایز زبانی کاملا عملی میان نقشهای تعیینی (اشارهای ـ م) و نقشهای اسنادی88 که کلمات ممکن است در زبان بازی کنند ناشی از این حقیقت است که مکالمات عادی به ما عبارات قابل تفکیکی ارائه میکنند که برای هریک از آنها ممکن است به گونهای تقریبی و معقول وظایف مختلفی را مشخص کرد و چنین تمایز عملی، ابهامات فلسفی کهنی را پیریزی کرده است."