چکیده:
معانی مفاهیم«اولی،ضروری،بدیهی،یقینی»به ظاهر،روشن است، اما کاربرد آنها در مواضع و مباحث مختلف منطق متفاوت میباشد؛به تبع این مواضع و مباحث مختلف،معانی آنها نیز تا حدی تغییر کرده و مختلف خواهد بود.در این مقاله سعی داریم این مواضع و اختلاف معانی را روشن کنیم.
خلاصه ماشینی:
با توجه به نکته پایانی جملهء وی،به نظر میرسد که صدر المتألهین تصورات و تصدیقاتی را که حاصل سعی و طلب و رنج و مشقت نیستند از جملهء علوم فطری و حدسی،و آنهایی را که حاصل تلاش و مجاهده و رنج و مشقت هستند،از علوم اکتسابی میداند که در این صورت با در نظر گرفتن معنای عام فطریات و نیز معنای حدسیات-اعم از این که حدس منطقی باشد یا حدس اشراقی-میتوان گفت تصورات تصدیقات فطری و حدسی،از جملهء علوم یقینی و بدیهی(با اختلاف در میزان بداهت)و تصورات و تصدیقات اکتسابی نظری و در عین حال یقینی(یقینیات ثانویه)میباشند البته در صورتی که فطرت را فطرت اصطلاحی(قیاساتها معها)بگیریم،این فطرت را اقسام یقینیات بوده و در نتیجه معنی جامع ندارد و بدین جهت این تقسیم سه بخشی نیز بیوجه خواهد بود،مگر این که فطرت را به معنای عام آن بگیریم بدان گونه که شارح محترم آن را به معنای عام آن در نظر گرفته است و میگوید:«فطریات معنی دیگری هم داردکه از معنی اول کلیتر و وسیعتر است.
وی پس از تقسیم علم به بدیهی و ضروری یا نظری و کسبی و توضیح هر یک از آنها،به این نکته اشاره میکند که بداهت برای شناخت لازم است اما کافی نیست،وی میگوید:«...