چکیده:
این جستار بر آن است آن گروه از آرایههای ادبی در دیوان خاقانی را که هم بسیار
پرکاربرد و هم عناصر اصلی سازنده آنها بر تکرار واکها استوار است، واکاوی و بررسی
کند. در آغاز مقاله بر این نکته تأکید شده است که تمامی آنچه را که آرایههای لفظی
خوانده میشود، در حقیقت گونههایی از تکرارهای هنری یا واجآرایی است. زیرا وجه
مشترک همه آنها چیزی جز تکرار واک ها نیست که شاعران با شگردهای ویژهای آنها را
در گونههای بسیار متنوع به کار بردهاند. در آرایههای «توزیع و تکرار» شاعر
واکها را با آزادی کامل در هر کجای مصرع و بیت که بخواهد تکرار میکند. اما در
جناسها، قلب، اشتقاق، تصدیر، تسمیط و... واکها را با قانونمندی ویژهای به
گونههای خاص یا در جاهای ویژهای از مصرع و بیت به کار میبرد. برای نمونه در
جناس، واکها در واژههای قرینه تکرار میشوند، در اشتقاق و باژگونگی یا قلب با
جابهجایی به کار میروند، در تصدیر به صورت واژههایی در جاهای خاصی از ابیات
تکرار میشوند و در تسمیط واک های خاص در جاهایی ویژه به صورت واژههایی خاص به کار
میروند. خاقانی با چیرگی شگفتانگیزی که بر حوزة زبان و واژگان دارد، به شیوهای
بسیار هنرمندانه و با بسامد بالا از همه شیوهها و شگردهای تکرار، برای آفرینش
مضامین و آرایش مظاهر سخن خویش بهره برده است و گفتنی است که هماهنگی بسیاری از این
شیوهها با بافت کلی فضای عاطفی بیت، در خور توجه است و هرچه بیشتر موسیقی درونی و
معنوی آن را تقویت میکند.
This essay is an attempt to study the literature devices in Khaghani’s Divan which are used widely and repetition of the morpheme is its major constructive element. At first، the issue which is put on the sharp focus is that all the issues regarded as literature devices are in deed some kinds of artistic repetition or phonetics because their common aspect is only the repetition of the voice used by the poets widely، with especial skills. In the distribution and repetition order، the poet repeats the morphemes freely when he / she sees it appropriate in any part of the poetry but، the voices are repeated based on the specified order in any parts of the poets in homophony، inversion، derivation، epanalepsis etc… .In homophony، for example، the voices are repeated in parallel words. In derivation or inversion the voices are interchanged. In epanalepsis، the specified voices are used in especial places as the particular words. Khaghani، with his skillfulness in language and words، have use all the styles and skills in order to create the meaning and apparent arrangement widely and skillfully. It should be said that the coordination of most of these methods and total structure in considerable. The internal and figurative music can boost it.
خلاصه ماشینی:
برای نمونه بیت زیر را با توجه به موارد یاد شده بررسی میکنیم: ترا که از مل و مال است مستی و هستی خمار و خواب تو را صور نشکند به صدا (دیوان خاقانی، ص13) تکرار چهار باره واجهای «م» و «س» و قرار گرفتن واژههای «مل و مال»، «مستی و هستی»، «خمار و خواب» و «صور و صدا» در کنار هم موسیقی درونی بیت را دوچندان ساخته است و پیوند معنایی مل (شراب)، مستی، خمار و خواب و تقابلبین «صدا و خواب» و اغراق در شکسته نشدن خواب و خمار مخاطب شاعر، حتی با شیپور شگفتانگیز اسرافیل صورت و معنای مورد نظر شاعر را در هم تنیده و آن را دلنشین ساخته است.
خاقانی با هنرمندی به کمک واژهها مضامینی نیکو آفریده و البته این مضامین را با آرایههای گوناگون لفظی و معنوی در آمیخته و از آرایههای زیر در بیت یاد شده بهره برده است: جناس زاید یا افزایشی: مل و مال جناس لاحق: مستی و هستی لف و نشر دوگانه: مل، مستی، خمار لف و نشر دوگانه: مال،هستی، خواب تناسب میان واژهها: مل، مستی، خمار، خواب تلمیح به صور اسرافیل تکرار واجهای ا ، م ، س، خ با درنگی کوتاه در بیت یاد شده باید گفت هرچند بسیاری از اهل ادب بر این سخن پای میفشارند که خاقانی شاعری دیر آشنا است و شعری متکلف و مصنوع دارد، اما اگر خواسته باشیم درست داوری کنیم، باید مقدار بسیار زیادی از سرودههای خاقانی را در شمار شعرهای زیبای ادب فارسی بینگاریم؛ شعرهایی که خاقانی به نیکویی توانسته صورت و معنا را در آنها به هم درآمیزد.