چکیده:
معمولا در برنامه های میان مدت اقتصادی، اهدافی را به صورت کمی برای متغیرهای اقتصادی در نظر می گیرند. تلاش دولت ها نیز معطوف به محقق کردن این اهداف است، لیکن ممکن است در عمل، به دلیل مشکلاتی که در ساختار اقتصاد وجود دارد، محدودیت هایی بر تحقق اهداف ایجاد شود و یا ابزارها، نقشی را که از آن ها انتظار می رود ایفا نکنند. بدیهی است در چنین شرایطی، تحقق اهداف برنامه مقدور نمی گردد.
در این مقاله سعی کرده ایم در قالب مدل ساده ای از روابط حاکم بین مصرف و سرمایه گذاری، بهترین استفاده از ابزارها در جهت حداکثر نزدیک شدن به اهداف را تعیین کنیم. بدین منظور ابتدا روابط مربوط به مصرف و سرمایه گذاری با استفاده از تکنیک اقتصاد سنجی برآورد شده اند و در گام بعدی، با استفاده از «نظریه کنترل بهینه»، مسیر بهینه برای متغیرهای هدف و ابزار در قالب سناریو های مختلف به دست آمده است. در این ارتباط، دو هدف در مدل در نظر گرفته شده است که عبارتند از مصرف خصوصی و سرمایه گذاری خصوصی. هم چنین از نقدینگی و مخارج دولت نیز به عنوان نمایندگان سیاست های پولی و مالی به عنوان متغیرهای ابزار استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که به دلیل وجود پدیده اثر جبرانی بینم خارج دولتی و سرمایه گذاری دولتی، عملا چنان چه بخواهیم به هدف سرمایه گذاری خصوصی دست یابیم، نمی توان از طریق ابزار مخارج دولتی اقدام کرد و وزن سیاستی بر دوش ابزار پولی خواهد بود. چنان چه اتکا بر استفاده از ابزار پولی قرار گیرد، مسیر بهینه مصرف خصوصی به سطحی بالاتر از مسیر اسمی می رسد که نشان از تورم زا بودن این سیاست است، لیکن به دلیل آن که تورم در این مدل وارد نشده است، قضاوت قطعی در مورد آن موکول به ساختن مدل جدیدی است که تورم را نیز لحاظ کرده باشد.
Economic Development Plans normally contain some policy objectives، especially for the most important macroeconomic variables. Governments are expected to take best policies to achieve these objectives، although due to some structural or other impediments they may fail to touch the objectives.
We have attempted to uncover the determinants of private consumption and investment as the objectives of the economic plan، via estimating a very simple model and then determine the government's best policy options in achieving the objectives or in a more precise words، determining best policy options for minimizing the deviations from the targets of the Fourth Five Year Development Plan، making use of an Optimal Control Theory method. Accordingly، we employed a deterministic class Quadratic Linear Tracking Problem to obtain the optimal trajectories for objective and policy/control variables. In addition to the private consumption and investment which were determined as objective variables، government expenditures and money stock were considered as control/policy variables representing fiscal and monetary policy، respectively.
The results of the study revealed that due to the Crowding-out Effect between government Expenditures and Private Investment during the period (1368-1383)، which is considered a structural problem، the policymakers loose fiscal policy instrument in order to ascertain the objectives. Instead، they have to rely on the monetary policy instrument which may in turn cause inflation and make the economic plan deviate from its inflation targets.
خلاصه ماشینی:
"در چنین شرایطی این پرسش پیش میآید که آیا در چارچوب اقتصادی حاضر و با مدنظر داشتن روابط حاکم میان متغیرهای اقتصادی،آیا اساسا نیل به اهداف مذکور میسر است یا خیر؟و کدامیک از ابزارهای در اختیار دولت از کارایی بالاتری برای محقق کردن اهداف برخوردارند؟بر این اساس،در این مطالعه به دنبال آزمودن این فرضیه هستیم که آیا میتوان با مقادیر پیشبینی شده برای حجم پول و هزینههای دولت،به اهداف در نظر گرفته شده در برنامهی چهارم در زمینهی سرمایهگذاری و مصرف خصوصی دست یافت یا خیر.
هدف از انجام این مطالعه آن است که باتوجه به ساختار روابط حاکم بر مصرف و سرمایهگذاری خصوصی،استفاده از ابزارهای سیاستی توسط دولت چنان پیشنهاد شوند که در نهایت انحراف از اهداف در نظر گرفته شده در برنامهی کمینه شود.
برای آزمایش سوم،ماتریسهای Q و R به صورت زیر تعریف شدهاند: (به تصویر صفحه مراجعه شود) جدول(4)،نتایج حل مدل و نمودارهای(6)و(7)نیز مسیرهای بهینه و اسمی را نشان میدهند: جدول 4-نتایج حل مدل و مسیرهای بهینهی متغیرهای سطح و کنترل در آزمایش سوم (به تصویر صفحه مراجعه شود) مأخذ:خروجیهای نرمافزار Duali ،محاسبات تحقیق.
نکتهی قابل توجهی که از این آزمایش استنباط میشود آن است که چنانچه مقادیر به دست آمده برای مخارج دولت (GE) در آزمایشهای دوم و سوم باهم مقایسه شود ملاحظه خواهد شد که در آزمایش سوم مقادیر بهینهی آن به دلیل کمکردن اهمیت ابزار سیاست مالی کاهش یافته و در عوض سرمایهگذاری خصوصی (PINV) به مقدار بسیار قابل ملاحظهتری به هدف نزدیک شده است."