چکیده:
محوری ترین مساله در ادیان آسمانی رابطه انسان و خدا یا دین و انسان است. وجه غالب در جهان بینی دینی آن است که دین برای انسان آمده و آنچه خواسته شده «انسان دینی» است. سیطره نگرش انسان محوری در غرب برخی متفکران را بر آن داشت که «دین انسانی» را به جای «انسان دینی» مطرح کنند. دغدغه اصلی آنان این بود که اگر دین، انسانی نباشد و اقتضائات، امیال و گرایش های آدمی را مد نظر قرار ندهد و فقط تعالیمی از بالا به قامت روح و اندیشه او پوشانده شود، از خود تهی و بیگانه خواهد شد و لذا بر وصف انسانی بودن دین تاکید کردند. مهم ترین شاخصه های انسانی بودن یک حقیقت تکیه بر امیال اصیل انسانی از قبیل عقلانیت و حقیقت جویی، زیبایی دوستی، نیکی طلبی، میل به جاودانگی و کرامت و شرافت است.
دین اسلام به عنوان آخرین دین آسمانی، علاوه بر این که انسان را دینی خواسته است، انسانی هم هست. مقاله با تکیه بر دو محور، یکی فطرت و ابتنای اسلام بر آن و دیگری جامعیت و فراگیری همه جانبه اسلام، به اثبات این وصف متعالی می پردازد که دین انسانی یا انسان دینی منفصله مانعه الجمع نیست.
The most important problem of revealed religion is the relationship between human and God and، therefore، between religion and human. It is commonly believed in revealed religions that religion has been revealed for man and what is meant is religious human. The currency of humanism in the west has caused some scholars to put humanized religion in place of religious human. They argued that if religion were not humanized and does not prepare human`s desires، tendencies and wishes and present some divine teachings only، human being would become strange and unfamiliar with himself. In this way، western scholars have emphasized humanistic state of religion. For them، the most important criterion for humanistic state of things consists in centering on basic human tendencies such as rationality، truth-seeking، beauty desirability and the like. Islam، however، as the final revealed religion has considered itself as humanistic، and human as religious. The paper، relying on natural and comprehensive state of Islam، has argued that humanistic religion and religious human are in harmony.
خلاصه ماشینی:
"از آنجاییکه اسلام ظرف تکامل انسان را بینهایت میداند و برای جوابگویی به این نیاز و گرایش انسان، رسیدن به کمال را به عنوان هدف آفرینش معرفی کرده و از آنجاییکه خداوند کمال محض، کمال مطلق و جامع جمیع کمالات و بلکه عین کمال است هیچ غایتی جز معرفت به پروردگار عالم را برای انسان به عنوان کمال غایی برنمیتابد و خود نیز راه رسیدن به آن را رهنمون است.
مکتب اسلام به انسان اجازه نمیدهد تا هست خود را فدای نیازی خاص سازد بلکه آنها را وسیلهای برای دست یافتن انسان به سعادت و کمال میداند و از آنجاییکه سه ساحت فکر و اندیشه، خلق و خوی و عمل، سه قلمرو وجود آدمیاست، دین اسلام نیز متناسب با هر یک از این سه ساحت برنامه و راهکار ویژهای داده و به پیروان خود میآموزد که هرگز نیازهای خود را سرکوب نکنند بلکه با راه حل صحیح زمینهای به وجود میآورد تا به گونهای متعادل و هماهنگ و به دور از هرگونه افراط و تفریط پاسخگوی همه نیازهای انسانی باشد.
دین اسلام حرکت جهان مادی و تمام موجودات از جمله انسان را دارای هدفی میداند که با نیل به آن هدف آرام میگیرد و انسان را در این دنیا مسافری میداند که پس از اندک تأملی به جایگاه ابدی خود کوچ میکند چنانکه حضرت علی(ع) دربارة آمادگی انسان برای سفر آخرت میفرمایند: «آماده شوید، خداوند شما را رحمت کند زیرا فرمان کوچ در میان شما داده شده است» (نهجالبلاغه، خطبه204)."