خلاصه ماشینی:
"5 سید قطب،در آغاز کتاب«التصویر الفنی فی القرآن الکریم»،به مواردی اشاره میکند که برخی از آنها را در مقام تعلیل سیطرهء قرآن-از همان اوایل نزول-بر اندیشهء عرب فصیح،ادبدان و لغتشناس بیان کرده و گفته است:علت این غلبه و سیطره،نظام دقیق تشرع قرآن بوده که در هر زمان و مکان قابل اجرا است،یا اخبار غیبی که سالها بعد تحققیافته و نیز علوم طبیعی که دربارهء خلقت انسان و جهان در قرآن آمده است.
با اینکه آنان رابطه منطقی میان موسیقی حروف و معنا را در علم فصاحت احساس کردهاند و گفتهاند که فصاحت،نداشتن حروف،تنافر و تعقید است و نیز باوجود اینکه ارتباط مثبت میان موسیقی بعضی حروف با معانی آن را دریافته بودند،چنانکه زمخشری در«کشاف»میگوید: «افعالی که با نون و فا آغاز میشود معنای گذشتن و تمام شدن را میدهد از قبیل:نفذ،نقد، نفق،با اینهمهصاحب مقام رابطهء مثبت موسیقی حروف را با معنا تحقیق نکردهاند و معنا و حالتی را که از موسیقی حروف احساس میشود روشن ننمودهاند مثلا در این شعر: عودی لنا یا اغانی أمسنا عودی و جددی ذکر محروم و موعود در مصراع اول هجاها بلند است و هنگام خواندن آن،کشش آهنگ،زمانی را میگیرد که شاعر میتوانست بیآنکه به وزن آسیبی برسد به جای این کششها حروف ساکن بگذارد،ولی احساس شاعر آنرا نپذیرفته است،چه این کششهاست که با احساس او همگام است و در بیان آن،وی را یاری میکند،اما برعکس اروپاییان،خصایص موسیقی حروف را از نظر مثبت،نیز تحقیق کردهاند و پیوند هریک را با معانی و احساسات،مورد مطالعه دقیق قرار دادهاند.
انسان پیش از آنکه آن روز مشهود فرا برسد،بر آنچه مبتلا به آن است،گواه است: «و انه علی ذلک لشهید» (عادیات،7/001) سید قطب در اینباره مینویسد: سیاق این سوره در برخوردهایی سریع،شدید و حرکت آخرین جریان دارد که بر اثر پرش و جهش و دویدن با چابکی و سرعت از یکی به دیگری منتقل میگردد تا به آخر فقره برسد که در آن، لفظ،سایه،موضوع و ایقاع،همگی متوقف میگردند،همانگونه که دونده به پایان سیر خود میرسد."