خلاصه ماشینی:
"با گودرزی قرار گفتگو داشتیم اما وقتی سخن گفتن را شروع کرد با چنان عشق و انسجامی دربارهی رادی حرف میزد،که دریغمان آمد کلامش را حتی به پرسشی قطع کنیم و نتیجه این شد که میخوانید: (به تصویر صفحه مراجعه شود) من همواره بر لزوم تدریس و بازشناخت آثار رادی تأکید کردهام،آثار رادی از جنبههای مختلف زبانشناسی،ریختشناسی،تحلیل شخصیت و تا جامعهشناسی و بررسی تاریخ معاصر و روانشناسی افراد قابل تحلیل و بررسی است و این تحلیلها باید در دانشگاهها تدریس شود.
آقای مجلسی را میبینید که استاد دانشگاه است و در اوایل انقلاب او را از دانشگاه اخراج میکنند و پس از مدتی دوباره او را به کار دعوت میکنند میگوید:چه طور شد آن زمان که من میخواستم تدریس کنم گفتند نه!حالا بعد از چند سال به من اجازهای تدریس میدهید،چرا؟و ما چه قدر آدمهایی از این دست را در آن دوران در کنار خودمان دیدیم؟ رادی آینه جامعهی ایران اگر در مورد آثار رادی صحبت شود، جوان ما دیگر مقهور نمایشنامههای خارجی نیست.
انگار که کوسه پایش را خورده کنار این خرده آدمهایی را میبینید که حتی اسمشان را عوض میکنند و این یعنی نوعی از دگردیسی در حال رخ دادن است و رادی نبض این دگردیسی را حس میکند و به خوانندهای آثارش منتقل میکند و به خوانندهای آثارش منتقل میکند و اینهاست که میتوان گفت از طریق شناخت و مطالعهی دقیق آثار رادی شما میتوانید تاریخ معاصر ایران را دریابید مثلا در پلکان آدمی مثل«بلبل»چه طور از صفر به همه چیز میرسد و میشود بساز و بفروش درجهی یک شهر."