خلاصه ماشینی:
زیرا از اراده و هویت یک ملت در برابر دشمنان و حریفانش سخن میگوید و بر بنیاد این سنت حماسهسرایی،شاهنامه نیز باید سراسر توصیف نبردهای ایرانیان با دشمنان و مخالفان باشد؛اما چنین نیست؛شاهنامه، اثری است حکیمانه و انسانی؛وصف نبردها در آن ابزاری برای اعتبار و پند گرفتن و هشداری برای ضرورت انساندوستی و ترجیح صلح بر جنگ است و فردوسی در جای جای اثر جاودانهء خود به همه انسانها خطاب میکند که: چو بر دانشی شد گشاده جهان به آهن چه داریم گیتی نهان (شاهنامه،جلد اول،بیت 161) ازاینپس به اجمال سخنهای جهانپسند و انسانی فردوسی در هشت محور طی چند شماره از سخن سردبیر بازکاوی خواهد شد: -اصالت و نفی خشونت ایران در شاهنامه،سرزمین خرد و دیار مدارا و منطق و آشتی و نقطهء تلاقی سلیقهها و فرهنگهاست،سرزمینی که مادران بزرگترین پهلوانان و نیکنامترین پادشاهان آن،از نژاد دیگر برگزیده شدهاند و حاکمان و پهلوانان و مردمان این سرزمین میخواهند با حفظ آرمانهای متعالی و کوشش برای استقرار نظم و عدالت،کشور را از گزند بد سیرتان و اهریمنان دور کنند.
رستم جهانپهلوان و انسان آرمانی شاهنامه و پیروز میدانهای اندیشه و عمل تا میتواند از نبرد کردن پرهیز دارد؛او کوششی فراوان دارد که اسفندیار را با شیوههای گوناگون و مقدمهچینی و استدلالهای پیاپی از جنگ برحذر دارد اما موفق نمیشود و در نهایت در هنگام پرتاب نیزهء آخر چنین میگوید: همیگفت کای پاک دادار هور فزاینده دانش و فر و زور همی بینی این پاک جان مرا توان مرا هم روان مرا که چندین بپیچم که اسفندیار مگر سر بپیچاند از کارزار (057،بیت 5731:0831) اگر منظور فردوسی فقط بیان و تدوین تاریخ کهن ایران و جهان بوده است دیگر -------------- (1).