چکیده:
مردم ایرانزمین،مردمی با فرهنگ و سنن ریشهدار و کهن هستند. آثار فرهنگ عوام ایرانیان،آثاری است غنی و پربار که بازگوکننده بسیاری از اعتقادات و باورهای آنهاست. تاکنون از دیدگاههای مختلفی به فرهنگ عوام نگریستهاند و آثار ادبی آن را از جنبههای گوناگون مانند محتوا،ساختار،سبک،زبان و...مورد بررسی قرار دادهاند.در نوشتار حاضر با تأکید بر دو قصه از مجموعه جامع الحکایات،قصههای شایع درمیان اهالی فرهنگ و گاه عموم مردم را باتوجه به اصل«وحدت محتوا و صورت»بررسی کردهایم.اصلیترین خدف ما در این مقاله-که روش کار را از تحقیقاتی از این دست متمایز میکند-بررسی چگونگی ارتباط محتوا و صورت است؛اینکه در طول داستان،محتوا و صورت چگونه یکدیگر را تکمیل میکنند و چه فرایندی رخ میدهد تا داستانی شکل بگیرد و چه عناصری در شکلگیری حکایت قدیمی ایرانی مؤثر است.
Iranians are the people with ancient traditions and culture. Their folkloric works are rich and reflective of their beliefs. So far، there have been various approaches to the study of folklore، each focusing on different aspects such as content، structure، style، language، and so on. The present article studies “the unity of form and content” in popular tales، concentrating on two of them، chosen from Jame’ al-Hekayat. Its main purpose، which distinguishes it from the previous researches on the subject، is to find the relationship between content and form، the way they match in the course of a tale، the process of forming a tale، and the elements involved in forming the Iranian ancient tales.
خلاصه ماشینی:
اگر بتوانیم برای هر اثر هنری و ادبی،قائل به وجود دو بخش محتوا و صورت باشیم-دو بخشی که در عین حال به یکدیگر مرتبط و در پیوند باهم هستند-در آن صورت،برای روشن کردن چیستی،حیطه عمل و شکل عمل این دو حوزه و نقش عناصر سازندهای که در اساس آنها تعبیه شده است،میباید تا به شکل مفروض-بدوأ-وحدت ارگانیک حکایت را برای بررسی اسلوبی تجزیه کرده و بعد بهطور جداگانه دو عنصر محتوا و صورت و نقش اساسی آندو برای به وجود آمدن وحدت ارگانیک قصه را بررسی کرد.
از قراینی که احتمال کتابت نسخه را در هند تقویت میکند چند افسانه است که مشخصه افسانههای هندی را دارد مثلا در قصه سلیم جوهری و حجاج بن یوسف، توصیف طبیعت و وجود بوزینگان و انس آنها با انسان از این مشخصات است.
حودث طرح آغازین قصه حبیب عطار نیز مثل طرح آغازین قصه سلیم جوهری توسط چندکس به وجود میآیند ولی برخلاف قصه سلیم جوهری-که در آن،پیش برد قصه به صورت عمده بر عهده و به گرد یک تن است-طرح داستان با حضور بههم پیوسته افراد مختلف به پیش برده میشود.
مثلا در جایی که سلیم جوهری بعد از صرف کردن تمام ثروت پدری خود تهیدست میماند،این بیت را با افسوس و پشیمانی میگوید: یکبار بمردم و به من کس نگریست گر زنده شوم دانم چون باید زیست (جامع الحکایات:552) در مورد لحن قصه باید به این نکته اشاره کنیم که لحن قصه مربوط به راوی داستان است.