چکیده:
نظریه حرکت جوهری و موضوع اتحاد عاقل و معقول از شاهکارهای شگرف فلسفی ملاصدرا است. این دو موضوع، علی رغم ارتباط وثیقی که با هم دارند، مشکلات متعددی را ایجاد کرده اند که حل آنها کلید حل معماهای فلسفی بسیاری خواهد شد. از جمله اینکه اگر بپذیریم علم که همان معلوم بالذات است، با جوهر نفس متحد و با یک وجود موجود می شوند و با توجه به نظریه حرکت جوهری و اینکه سرشت جهان در حال دگرگونی دائمی است و نفس نیز با کسب معارف جدید دم به دم در حال تغییر است. بر اساس اتحاد عاقل و معقول با عنایت به اصل ضروری سرایت حکم احدالمتحدین به متحد دیگر، چگونه می توانیم معارف ثابتی داشته باشیم؟ بررسی دیدگاه فلاسفه درباره این پرسش، محور بحث این مقاله است.
Undoubtedly the theory substantial departure as a great innovation has been originally established by Molla Sadra and fundamentally affected Islamic philosophy. Another important theory explained by Sadra after Avicenna's opposition is the unity of the knowing and the known. Though the theories are deeply interrelated، they have caused various problems that solving them would prepare the ground to solve many other philosophical problems. As is claimed in the second theory، the known by essence is the same as the knowing with regard to existence. However، on the basis of the first theory human soul، as the knowing، while in gradual departure by arriving at new knowledge at every instance، would cause the known to change. Here the question arises that how we can argue for unchangeable knowledge? This paper has studied the question.
خلاصه ماشینی:
"از جمله اینکه اگر بپذیریم علم که همان معلوم بالذات است،با جوهر نفس متحد و با یک وجود موجود میشوند و با توجه به نظریه حرکت جوهری و اینکه سرشت جهان در حال دگرگونی دائمی است و نفس نیز با کسب معارف جدید دمبهدم در حال تغییر است.
اکنون پس از توضیح فوق میگوییم:اگر معارف و معلومات ما با نفس ما متحد هستند،با توجه به اینکه نفس با کسب معارف جدید دمبهدم در حال دگرگونی دائمی است و با عنایت به اصل ضروری سرایت حکم احد المتحدین به متحد دیگر،چگونه معارف ما همچنان ثابت میمانند؟ طبیعی است که این سؤال،قبل از ملا صدرا که بانی حرکت جوهری و از مدافعان اتحاد عاقل و معقول بود،طرح نشده باشد.
بنابراین نفسی که خلیفة الله و خداگونه است و به باری تشبه دارد،در مرحله غیب الغیوب و کثرت در وحدت،تعدد بردار نیست؛اما در مرحله وحدت در کثرت، معقولاتش ظهورات او به شمار میروند و به تعداد معقولات،تجلیات آن متعدد میشود، نه خود آن،در این مرتبه(مرتبه غیب الغیوب و کثرت در وحدت نفس)کثرت محتوا با ذات متحد است؛زیرا معقولات در یک ذات عقلی بسیط ناپدید شدهاند و این معنای کثرت در وحدت و مرتبه اجمال است؛اما در مرحله تفصیل(وحدت در کثرت)،آن ذات واحد گسترش مییابد و معلومات تفصیلی ما،شؤون مختلف نفس ما خواهند بود.
از نظر ملا صدرا،علم به هرشی،عبارت است از ایجاد و انشای ماهیت آن به وجود ظلی در عالم نفس یا ذهن به نحوی که بین صورت ذهنی و نفس مدرک،نوعی علیت و معلولیت برقرار باشد و حضور آن برای نفس،حضور اشراقی و قیام آن به نفس نیز قیام صدوری است(سبزواری،1361:165)اگر معنای قیام صدوری این باشد که نفس،علت هستیبخش صور علمی است،نکتهای قابل تأمل خواهد بود."