چکیده:
یکی از مسائلی که همواره ذهن انسانها را به خود مشغول داشته و در حوزهی علوم انسانی مباحثی در خور را به خود اختصاص داده،مسئلهی نفس(روح)است و این سؤال نیز به همراه آن مطرح میشود که:نفس یا روح انسان موجودی است مادی یا مجرد از ماده؟ پاسخ به این سؤال،محوری است برای مباحث و مطالب فراوان بعدی مثل معاد و اخلاق.یکی از دلایل اثبات جهان پس از مرگ و مسائل پیرامونی آن،مجرد بودن روح انسان است.در مبحث اخلاق،معیار فضایل و رذایل اخلاقی بستگی بسیار زیادی(اگر نگوییم به طور کامل)به مجرد بودن نفس(روح)انسان دارد.مفسر کبیر قرآن،مرحوم علامه طباطبائی(ره)،مطلب اثبات تجرد روح را ذیل بحث اخلاق و برزخ در آیات 153 تا 157 سورهی بقره مطرح فرمودند که در این شماره به بیان نظر علامه میپردازیم. همکاران محترم دبیر دینی و قرآن مستحضرند که این بحث بیشتر در کتاب«دین و زندگی 2»،در قسمت معاد(درس چهارم ذیل عنوان«حقیقت وجود انسان»)طرح شده است و همچنین مطالب اخلاقی کتابهای دین و زندگی همهی پایهها بر همین مبنا و نظر علامه طباطبائی(ره)(تجرد نفس)تنظیم شدهاند.
خلاصه ماشینی:
"علامه طباطبائی(ره)میفرماید:«و نیز اگر من عبارت باشد از بدن من و یا عضوی از اعضای آن و یا(مانند حرارت)خاصیتی از خواص موجود در آن،با حفظ این معنا که بدن و اعضایش و آثارش همه و همه مادی است و یکی از احکام ماده این است که به تدریج تغییر میپذیرد و حکم دیگرش این است که قابل قسمت و تجزیه است،باید من نیز هم دگرگونی بپذیرد و هم قابل انقسام باشد،با این که میبینیم نیست.
دلایل دانشمندان علوم تجربی بر مادی بودن نفس دلیل اول دانشمندان تجربی:«مادیین گفتهاند:رشتههای مختلف علوم با آن همه پیشرفت که کرده و به آن حد از دقت که امروز رسیده،در تمامی فحصها و جستوجوهای دقیقش،به هیچ خاصیتی از خواص بدنی انسان نرسیده،مگر آنکه در کنارش علت مادیاش را هم پیدا کرده،دیگر خاصیتی بدون علت مادی نمانده تا بگویند این اثر روح مجرد از ماده است،چون با قوانین ماده منطبق نیست و آن را دلیل بر وجود روح مجرد بگیرند» [پیشین].
در واقع چون همواره مرکز اعصاب در مغز،محل ورود انواع حسهای مادی است و هیچ لحظه و آنی نیست که این توارد احساسات و ادراکات قطع شود،لذا ما خود را واجد یک واحد و یک امر حقیقی مستقل از اعضای بدن میپنداریم و اسم آن را نفس (من)گذاشتهایم.
ضمن این که میتوان باز هم پرسید: این امر مشهود فراموش نشدنی به نام نفس(من)اگر از توارد ادراکات مادی باشد و چیزی جدای از آن نباشد،با این که ماده ثبات ندارد و همواره در حال تغییر است و انقسام میپذیرد،ثبات و بسیط بودن خود را از کجا آورده است؟ و اما در مورد اشتباه حسی که دانشمندان تجربی معتقدند،در اثر سرعت واردات ادراکی،انسان به اشتباه امور متعدد را واحد حس میکند،مرحوم علامه میفرمایند«..."