چکیده:
بررسی انتقادی مردمشناسی در ایران و جریانهای عمده علمی و پژوهشی این علم هدف مقاله آسیبشناسی مردمشناسی در ایران است.سه جریان عمده مردمشناسی ایران عبارتند از سنت مردمشناسی اسلامی-ایرانی،مردمشناسی دانشگاهی و مردمشناسی غیر رسمی.در این نوشته براساس میزان التزام و توجه مردمشناسی به جامعه و فرهنگ ایران جریانهای سهگانه فوق را به دو دسته مردمشناسی متعهد و مردمشناسی بیهدف تقسیم نمودهایم.آنگاه آسیبها و نقدهای وارد بر مردمشناسی بیهدف و ضرورتهای جامعه امروز ایران برای توجه به مردمشناسی به عنوان دانش بررسی علمی فرهنگ توضیح دادهایم.
خلاصه ماشینی:
"با بذل توجه به اینکه علوم انسانی الزاما باید بومی شوند،به این پرسش میرسیم که آیا مردمشناسی در ایران بومی بوده است؟و آیا مسئلهای که به آن پرداخته است بومی بوده و آنقدر اهمیت داشته است که به آن توجه شود؟ نظری به مردمشناسی تعریفی که از مردمشناسی و فرهنگ ارائه کردیم به خاطر داشته باشید تا بپرسیم که مردمشناسی ایران میتوانست چه چیزی باشد؟به کدامین مسئله میباید میپرداخت؟به کدام مسائل پرداخته است؟و اگر امروز راه برون شدن از این وضع نابسامان بجوییم کدام راه را باید پیش بگیریم؟و قبل از همهء اینها باید بپرسیم که آیا به مردمشناسی نیاز داریم؟ روث بندیکت کتاب مشهور الگوهای فرهنگ1را چنین آغاز میکند: مردمشناسی،بررسی انسان در مقام آفرینندهء جامعه است.
خلاصهء کلام اینکه جریان مردمشناسی متعهد ایران به نوعی نظریهء فرهنگی پنهان دربارهء جامعهء ایرانی دست یافت،نظریهای که بازتاب دوران تاریخی خود است و به شیوهء مردمشناختی-یعنی مشاهده و توصیف-ارائه شده است.
اساسا تحقیقات مردمشناسی دانشگاهی در ایران به طور کلی محدود به سه حوزه است: 1-فولکلور و تحقیقات فرهنگ عامه 2-عشایرشناسی 3-تهیهء کتابهای آموزشی مردمشناسی در اینجا فقط فولکلور را بررسی میکنیم چرا که پرداختن به دو موضوع دیگر هم به لحاظ حجم کار صورتگرفته دربارهء آنها در اولویت دوم قرار دارند و هم اینکه پرداختن به آنها نیازمند تلاشی است که در قالب این نوشتار نمیگنجد."