چکیده:
جریان غالب بر ادبیات عصر صفوی، به دلیل قرار گرفتن در متن حکومتی ایدئولوژیک، رگه های نیرومندی از فرمالیسم را در بطن خود نهفته دارد. فرم گرایی و نگرش غیر ایدئولوژیک و سنت ستیزی و مبارزه به شیوه های غیر سیاسی و تساهل و تسامح و نگرش فرامذهبی و فراملیتی که از خصوصیات این ادبیات است، در واکنش به رویه های کاملا وارونه با این گونه شاخصه ها، در ادبیات این دوره مطرح گردیده است. بر اساس این ذهنیت و در واکنش به زمانه و زمینه های فرهنگی آن است که در ادبیات این دوره، پیچیدگی و دگر اندیشی و مضمون یابی و منطق تمثیلی و استقلال و فقدان وحدت در ابیات و نوآوری در همه موضوعات از اهمیت اساسی برخوردار شده است. چون همه این ویژگی ها در فرهنگ ساده و سنتی و یک رنگ و تقلیدگرانه حاکم بر جامعه به فراموشی سپرده شده است. البته تاثیر نقدهای محفلی در قهوه خانه ها و گویش فارسی زبانان هندوستان و خلاقیت های شماری از شاعران اصفهان و شهرهای پیرامون آن را بر شکل گیری این سبک نیز نباید به فراموشی سپرد.
Being in the context of ideological government، the dominant trend of literature in Safavid period has powerful strains of formalism in its heart. Formalism and non- ideological attitudes، fighting against tradition، nonpolitical methods، laxity and negligence and meta-religious and supranational attitudes which is the characteristic of this literature has been posed in this literature in reaction to completely inverse manners of these indices.
It is on the basis of this mentality and in reaction to this period and its cultural backgrounds that complexity، dissidence، theme finding، allegorical logic، independence، lack of unity and innovations in all subjects became fundamentally important.
All of these characteristics have been forgotten in dominant simple، traditional، honest and imitating culture of society. Of course، the influence of circular criticisms in coffee houses، the dialect of Persian speakers of India، and the creativity of a number of poets of Isfahan and its suroundings on the formation of this style should not be forgotten.
خلاصه ماشینی:
کلیدواژهها سبک هندی اصفهان فرمگرایی صفویه سنت ایدئولوژی حکومت موضوعات کلیات ادبی و متون ادب فارسی نقد و شرح متون ادب فارسی نقد و نظریه های ادبی در متون ادب فارسی مقدّمه در تاریخ ایران، استقرار نخستین حکومت ایدئولوژیک سراسری به دورة صفویه باز میگردد که به رغم کینههای عمیق سیاسی و شخصی قیام کنندة آن، شاه اسماعیل صفوی (905ـ 930)، به کشندگان پدر و پدر بزرگ و زندانی کنندگان خود او و خانوادة پدری، از همان آغاز جنبههای اعتقادی قیام با قدرت غالب خود همة انگیزههای دیگر را در محاق فراموشی قرار میدهد.
حکومتهای ایدئولوژیک با همة تفاوتهایی که در ماهیت ایدئولوژیهای خود دارند، اشتراکات بسیاری نیز با یک دیگر دارند که بخش عمدهای از آن به عملکرد حکومت با مردم مربوط است، سیطرة رسمی و حاکمانه دادن به یک ایدئولوژی و طرد و تحقیر ایدئولوژیهای دیگر، از دریچة آموزههای آن ایدئولوژی همه چیز را ارزشیابی کردن و به تفسیر و تحلیل گذاشتن، نفوذ ایدئولوژی به همة نسوج و نهادهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی، خود را برتر و برحق و مجاز به انجام هر کاری شمردن، تلاش برای ایجاد همسویی و همرنگی بین همة اندیشهها و انگیزهها با آموزههای ایدئولوژی و تأکید بر سیر و سلوک و حتّی سیمایی همسان در آدمها، شماری از مشترکات حکومتهای ایدئولوژیک است.
بنابراین شاید یکی از تفاوتهای حکومت ایدئولوژیک صفویه با حکومت شوروی در این باشد که صفویان به گرایشهای فرمالیستی در ادبیات عصر خود چندان حسّاسیتی نداشتند، چون مبلّغان ایدئولوژی به اندازة کافی در کشور وجود داشت و کمبودهای آن نیز از طریق مهاجرت شماری از علما از خارج به داخل جبران شده بود.