خلاصه ماشینی:
"گویندگان و نویسندگان دستاندرکار،برحسب مورد یا به سلیقهء خویش اصطلاحاتی چون«دانش فنی»، «فنشناسی»،«فنآوری»یا«تکنیکشناسی»را در برابر واژهء تکنولوژی بکار میبرند که همهء آنها ترجمهء اجزای تشکیل دهندهء این اصطلاح برونمرزی است و از آنجا که ترجمهء حتی دقیق اجزای هر اصطلاح معین به زبانی دیگر لزوما منتقل سازندهء مفهومی نیست که در کل آن اصطلاح نهفه است،معادلهای فارسی اصطلاح تکنولوژی هم دلالت بر مفهوم واقعی آن ندارد و چه بسا که از بدو ورود استنباط نه چندان اصیلی از این اصطلاح پراستعمال در اذهان پدیدآورده است که نه فقط ما را به اصل قضیه هدایت نمیکند بلکه موجبات نوعی تغافل-اگرنه گمراهی-را هم فراهم میسازد.
پس،نوبت میرسد به«تکنولوژی»که برادری خود را عملکرد اجزای نظامهای اجتماعی-فرهنگی همواره در جهت اهداف و منافع کلی نظام-یعنی جامعه-نیست با سیاست به اثبات برساند و،ماجرای دوردست تولدش در دامان«شهر»را باز گوید: اصل قضیه در حقیقت این است که آدمی ممکن بود نیازهای حیاتی خود را از نظر خوراک و سرپناه را همچون دیگر جانداران روی زمین برآورد،بدون آنکه کوچکترین تغییری در انها بدهد.
مسئولیت تعیین و تأمین همهء این نیازهای معیشتی و حفاظتی که در دیگر جانداران از طریق نظامهای زیستی- ژنتیکی برنامهریزی شدهء آنهاصورت میگیرد؛در جوامع انسانی-که نظامهای اجتماعی-فرهنگی هستند-بر عهدهء مؤلفهء فرهنگی آنها میافتد،مؤلفهای که خود متشکل از اجزای گوناگونی است که در میان آنها تکنولوژی(به معنای توانایی ایجاد یا انتخاب تکنیکهای عملیاتی و بهرهبرداری از آنها)و سیاست(به معنای کلیهء عملیاتی که هماهنگی درونی عناصر زیستی و فرهنگی جامعه را به مؤثرترین طرز ممکن تأمین کنند)پیشاپیش دیگر عناصر و عوامل قرار میگیرند."