خلاصه ماشینی:
"اگر میخواهیم مملکتمان را بسازیم،انقلاب اسلامی استوار و محکم باشد و روی پای خودش بایستد، حاکمان ما برای ابقای اقتصادی اجتماعی و حتی سیاسیشان دستهایشان به سوی بالا و با دعای«بک یا الله»باشد،صاحبان معرفت دستهایشان به سمت غرب نرود،صاحبان ثروت،یعنی تجار و بازرگانان،برای رفع نیازهای مملکت به سوی غرب دست دراز نکنند چارهای نداریم که نخست،به لحاظ معرفتی روی پای خودمان بایستیم و برای اینکه روی پای خودمان بایستیم باید کاری کنیم تا این دو نهاد از این رخوت در بیایند و باهم تعامل کنند.
بنابراین درست است که 72 سال گذشته هیچ کاری نشده و به عبارت دقیقتر و منصفانه کار ملموس، قابل اتکاء و قابل ارائهی به وجود نیامده است،اما ببینیم که چقدر تلاش شده است یا چند نفر در حوزه و دانشگاه واقعا اینچنین تلاشی کردهاند؟به زحمت میتوانم بگویم،چرا که تعداد این افراد از تعداد انگشتان یک دست فراتر نمیرود!من آنها را میشناسم و این ادعا را دارم و شما نمیتوانید بگویید که مگر شما چقدر از این ماجرا شناخت دارید یا شناخت شما چه اهمیتی دارد؟برای اینکه رشته تخصصی من به گونهای است که هرکس در حوزه و دانشگاه میخواهد در این زمینه قدم بردارد طبق شناختشان تماسی با من میگیرند و میگویند که فلانی میخواهیم این کارها را بکنیم و در این زمینهها فعالیت بکنیم.
یعنی میخواهم بگویم آن یچزهایی را که بهطور موردی بهطور منسجم و متحد بدنه حاکی از واقعیت اجتماعی یا جامعهشناسی میدانیم،خود غربیان اصلا چنین اعتقادی را ندارند!در شرق،این نظر غربزدههاست که چنین نظری دارند،خصوصا نظر غربزدههای دانشگاهی و در مواردی نظر غربزدههای حوزوی است!ما چرا اینطور فکر میکنیم؟!خود آنها این طوری حلوا حلوا نمیکنند؟!بنابراین،هم کار نکردیم،هم چیزی را که Science یا صلب و ثقل و اتکاءپذیر میدانیم،خود عربیان چنین نگاهی ندارند!بنابراین میتوانیم حرکت کنیم."