چکیده:
مقاله حاضر به این نتیجه رسیده است که حفظ نظم روستایی در هرسه دوره مشکلات خاص خود را داشته و امروز نیز روستاهای ایران با وجود دارا بودن نهادی رسمی برای مدیریت روستا از یک خلأ مدیریتی رنج میبرند.آنچه میتواند راهحل این معضل اجتماعی قدرت بهعنوان وسیلهای در دست مدیریت روستا،پدیدهای کاملا پویاست.تاریخ معاصر روستاهای ایران نشان میدهد که قدرت در نقش یک پدیده کنترلکننده امور روستایی،در سه مقطع زمانی به شکلهای مختلف اعمال شده است. در دوره پیش از اصلاحات ارضی 341،قدرت در جهت حفظ منافع مالکان،به کدخدایان تفویض شد.درواقع در این مقطع،کدخدایان ابزار حفظ نظم در روستاها بودند. در دوران بین اصلاحات ارضی تا انقلاب اسلامی 1357،با فروپاشی قدرت بزرگ مالکان در ایران،پدیده کدخدایی کمرنگ و به شکل دهبان و نمایندگی دولت در روستا درآمد.دهبان در حکم یک نماینده رسمی،مجری اوامر دولت در روستا بود.پس از انقلاب اسلامی،متأثر از جو انقلابی،نهاد جدیدی در روستاها تحت عنوان شورای اسلامی روستا به وجود آمد که کنترل نظم در روستاها را برمبنای قدرت مشارکت مردمی مطرح کرده است.
As a means available to rural management، authority is a fully dynamic phenomenon. The contemporary history of Iranian villages indicates that authority and power have، as controlling measures in respect of rural affairs، been practiced in various forms within three distinct time periods.
In the period before the land reforms of the year 1962، authority was conferred upon aldermen (chiefs of Villages) in line with the protection of benefits of land owners. Chiefs of villages were in fact the means of establishment and maintenance of an order in villages within the period. Within the period from land reform and the Islamic Revolution of the year 1979، the authority and power that manifested itself in the presence of chiefs of villages began to fade away along with the decline of power of major landlords in Iran and village masters were appointed as official representatives of the government. After the Islamic revolution bow ever، a new foundation was formed in villages that were called Islamic council. Islamic councils have the responsibility of controlling the affairs of villages with the authority that is based on public participation.
The present article has concluded that establishment and maintenance of order in rural communities has in all the aforesaid three periods، been involving special problems and in our days also Iranian villages suffer the absence of true management in spite of the presence of an official managerial foundation in each village. The collation to this social problem seems to be the creation of a bond between the rural controlling foundations and the overall structure of the society.
خلاصه ماشینی:
پس از انقلاب اسلامی،متأثر از جو انقلابی،نهاد جدیدی در روستاها تحت عنوان شورای اسلامی روستا به وجود آمد که کنترل نظم در روستاها را برمبنای قدرت مشارکت مردمی مطرح کرده است.
ir مقاله حاضر به این نتیجه رسیده است که حفظ نظم روستایی در هرسه دوره مشکلات خاص خود را داشته و امروز نیز روستاهای ایران با وجود دارا بودن نهادی رسمی برای مدیریت روستا از یک خلأ مدیریتی رنج میبرند.
در باور طرفداران این دیدگاه،جوهره نظام سلطه سنتی وجود یک دستگاه اجرای است به این معنی که مناسبات قدرتی همه جانبه را در روستاها اعمال کند و کنترل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را در دست داشته باشد و روستاییان از این منبع و اوامر آن اطاعت محض داشته باشند.
در این نظام قانونی،روستاییان با فردی تحت عنوان مدیر روستا روبهرو هستند که مجری بخشنامههای دولتی است و از خود و یا منبع شخصی،فرمانی برای اجرا نمیگیرد،نفع شخصی را نمیتواند درنظر بگیرد و مسائل و مشکلات روستاییان را باید از مجراهای ذیربط اداری به مراکز شهری منتلق و پیگیری نماید.
در این نظام کنترلی،نظمهای اجتماعی اقتصادی-که در گذشته اکثر روستاییان را از سهیم شدن در امر توسعه روستایی حذف کردهاند-باید به تدریج جای خود را به نظام نوینی بدهند که اساس آن نه تنها بر تأمین فرصتهای لازم برای افزایش قدرت تولید و درآمد،بلکه بیش از هرچیز بر قدرت اجتماع و رهایی از وابستگی مفرط برای بقا و حیات استوار است.
تنها در این صورت است که مدیر روستا میتواند قدرت بر حق اداری خود را بر افراد خطاکار و منحرف اعمال نماید و درواقع حافظ نظم در روستا باشد.