چکیده:
مولوی در غزلیات خود،بیش از شاعران دیگر به هنجارگریزی و نوآوری روی آورده است؛این رویکرد در همهء زمینههای شعر او؛بویژه در ردیف آشکار است. وی از موسیقی ردیف اهمیت آن در شعر فارسی کاملا آگاه بوده و بیشترین بهره را از قبل ردیف برده است.او از حیث تنوع و هنجارشکنی ردیف در تأمین ابعاد موسیقیایی سخن،ممتاز است. هیچ یک از شاعران پارسیگوی به اندازهء او از این امتیاز برخوردار نبوده است؛غزلهای او اغلب از تأثیر وجد و شور سماع پدید آمدهاند و همین امر باعث سنتشکنیها از جمله در ردیف شده است. طولانی بودن و شورانگیزی ردیف و گاه عدم رعایت قافیه پیش از آن و تبدیل قافیه به ردیف،امتزاج ردیف و قافیه، هم معنی نبودن ردیفها از جملهء مواردی است که در این پژوهش بدانها پرداخته میشود.
In his collection of sonnets، Molana، the well – known Persian poet، has used innovation and deviation of norms more than other poets، especially with regard to quatrains. This tendency is quite tangible in all aspects of his poetry، particularly in Radif. He was well aware of the rhythm of Radif and its significance in Persian poetry. Thus he used it the most and he can be considered as a distinguished poet with regard to variety and deviation of norms in Radif construction. Ecstasy، rapture، and singing are all observable elements in his sonnets and they are also the main causes of his innovations in Radif. An attempt has been made in this research to deal with such issues as the unusual prolonged Radif، not observing the rhyme before it، the conversion of rhyme to Radif، the combination of Radif and rhyme، and lack of synonymy between various Radifs.
خلاصه ماشینی:
غزلهای مردف او همچون احوالش در خلجان است و هنجارشکنانه؛گاه با امتزاج ردیف و قافیه،آمیختن قافیهء معموله با ردیف،تبدیل قافیه به ردیف و یا به صورت چهارپاره و بیقافیه آشکار میشود؛دیگر بار در قالب قطعه و زمانی مثنویگون و وقتی با تجدید مطلع در بیت دوم و در برخی مقامها به گونهء ردیفهای غیرکناری و غیر متمکن، مصراعی و جملهای مطول رخ مینماید و گاه با استفاده از ردیفهای غیرفارسی و یا ترکیبی از آنها در یک غزل و در بعضی شواهد بهکار بردن ردیفهای غیرهم معنی و در پارهای از آنها به صورت تکرار قافیه و ردیف در مصاریع فرد جلوه میکند.
(4403) در مطلع این غزل مردف کلمات قافیه«برآیی»و«بلایی»است،که از بیت دوم به بعد،غزل،بیقافیه و ردیف به«چه آفتی چه بلایی!»میگردد؛گفتنی است که ردیف و قافیهء میانی خلأ قافیهء کناری را پر میکند و بعد خنیایی آن چنان است که کسی جز با ژرفنگری،نیستی قافیه را احساس نمیکند.
5. غزل مثنوی گونه در میان غزلیات شمس به نمونههایی برمیخوریم که چون مثنوی مصراع اول هربیت با مصراع دوم مقفا و مردف است؛در این غزل بیش از ردیف طویل موسیقایی،در بیت اول«ربابی»با«آبی»و در بیت دوم«ساقی»با«باقی»و در بیت سوم«غوغا»با«سودا»قافیه شده و قوافی بیتهای بعد،همچنان متنوع و هرکدام مستقل از دیگری و ردیف با حذف «را بگو»،به«مستان سلامت میکنند»مختصر میشود: رو آن ربابی را بگو،مستان سلامت میکنند وان مرغ آبی را بگو،مستان سلامت میکنند وان میرساقی را بگو،مستان سلامت میکنند وان عمر باقی را بگو،مستان سلامت میکنند وان میرغوغا را بگو،مستان سلامت میکنند وان شور و سودا را بگو،مستان سلامت میکنند...
(562) در این غزل چهارپاره با مطلع غیر مردف،قافیه در مصراعهای زوج ابیات دوم به بعد رعایت نشده؛گفتنی است که ابیات این غزل با همین ردیف یک در میان فارسی و عربی میشود.