چکیده:
با توجه به مطالعات گستردهای که در زمینهی مدیریت اسلامی صورت گرفته و در عین حال، پراکندگی،تکرار،فقدان قاعدهمندی و الگو،مدل و تئوری جامع دربارهی مطالعات مدیریت اسلامی،رفع این خلأ و انجام نوعی دستهبندی از ادبیات موجود ضروری به نظر میرسد. این مقاله تلاش میکند با مرور مباحث موجود و تلاشهایی که در مورد مدیریت اسلامی صورفت گرفته،رویکردهای مختلف را شمرده،یکی از رویکردهای غالب این زمینه را تشریح نماید.در راستای تبیین مفهوم مدیریت اسلامی،رویکردهای مختلفی موضوعیت یافتهاند که یکی از مهمترین آنها رویکرد فقهی-اجتهادی است.مبنای تحلیل این مقاله بیان نظریاتی است که مبتنی بر روش فقهی به مدیریت اسلامی ارائه شدهاند. در رویکرد فقهی-اجتهادی،براساس مراجعه به متون اسلامی و با توسل به روش نقلی،به استنباط بایدها و نبایدها در مدیریت موجود به عنوان یک واقعیت و یک اصل پذیرفته شده،اقدام میشود؛به عبارت دیگر،باتوجه به مفهوم فقه تلاش میشود نظریاتی بررسی شوند که مدیریت اسلامی را در قالب مدیریت فقهی ارایه کردهاند.
خلاصه ماشینی:
"مدیریت فقهی به منزلهی مدیریت دینی در این رویکرد،ضمن نگاه انتقادی به رویکردهای مبتنی بر مفهوم خاص فقه،بحث از این است که: اصطلاح«مدیریت فقهی»اصالت،جامعیت و اعتبار لازم را ندارد و ساخته و پرداختهی ذهن نقاد به نظام سیاسی اسلام مبتنی بر ولایت فقیه است؛به همین دلیل،به کار بردن اصطلاح«مدیریت اسلامی»یا«مدیریت دینی»را به جای«مدیریت فقهی» معنادار و نزدیکتر به واقع میدانند؛چرا که مدیریت اسلامی از مجموعهی معارف اسلامی(اعتقادیات،اخلاق و فقه)سرچشمه میگیرد و محدود کردن آن به بعد فقهی، تنگ کردن دایرهی آن بدون موجب است؛به ویژه،زمانی که بر یک نظام ارزشی تأکید میشود که زیر بنای مکتب مدیریتی اسلام است.
ج. مدیریت فقهی به منزلهی محصول نظام کارشناسی و تفقه این رویکرد مبتنی بر نوعی تقسیم کار بین نظام کارشناسی و نظام دستیبای به احکام شکل گرفته است؛به این ترتیب که کار فقیه استنباط احکام شرعی است و در تحلیل هر حکم،دو مفهوم تفکیکپذیرند:حکم و موضوع.
باتوجه به موارد یاد شده،چنانچه مباحث و موضوعات مختلف مدیریتی براساس مکانیسم گفته شده شناسایی و به احکامی کلی الهی،تطبیق به مصداق داده شوند، حاصل آن مجموعهای از موضوعاتی است که از آن رو که نظر کارشناس مدیریت را در متن خود دارد،«مدیریتی»است و از آن جهت که تأیید حکمشناس یا فقیه را در بطن خود دارد،«فقهی»است؛از این مجموعهی مباحث به مدیریت اسلامی تعبیر میشود.
براساس این روش،هر نظریهای که بخواهد به دین نسبت داده شود،باید مبتنی بر مکانیسمی صورت گیرد که مستقیم و غیر مستقیم،به تعبد به وحی منجر و از هرگونه تعبد به رأی در آن پرهیز شود؛به همین دلیل،روش کلی حاکم بر این رویکرد،نقلی تعبیر شده است و در آن تلاش میشود با مراجعه به منابع اصیل اسلامی،مفاهیم،ارزشها و دستور العملهای مدیریت اسلامی استنباط گردد."