خلاصه ماشینی:
"اکنون آیا می توان گفت در همه این موارد و همیشه طلاق تنها در دست مرد و در گرو خواست اوست؛ اگر بخواهد از زن جدا می شود و رهایش می کند و اگر بخواهد با آزار و فشار او را نگه می دارد، اما زن یا حاکم شرع هیچ راهی در این کار ندارند؟ اندکی درباره این موضوع با اهمیت سخن می گوییم: در حدیث مستفیض (با چند سند) از پیامبر نقل شده که زنی ـ و چه بسا زیبا روی ـ را مردی زشت روی به زنی گرفت و باغی را مهر او کرد، هنگامی که زن او را دید سخت نسبت به او بی میل شد، پس به حضور پیامبر(ص) رسید و بی میلی خود را اظهار کرد و گفت من هرگاه او را می بینم به دلیل زشتی چهره اش نفرت پیدا می کنم، و افزود: اگر ترس از خدا نبود به روی او آب دهان می انداختم؛ روزی دامن خیمه را پس زدم دیدم در میان جمعی می آید و از همه سیاه تر و کوتاه تر و زشت تر است، سوگند خوردم که سر کنار او بر بالین نمی نهم.
به این معنی که در ضمن عقد و نکاح اگر شرط کنند که وکیل باشند در طلاق، به صورت مطلق؛ یعنی هر موقع که دلشان خواست طلاق بگیرند، و یا به صورت مشروط؛ یعنی اگر مرد بدرفتاری کرد یا مثلا زن دیگری گرفت زن وکیل باشد که خود را طلاق دهد، دیگر هیچ اشکالی برای خانمها پیش نمی آید و می توانند خود را طلاق دهند…»22 اما ظاهرا این راه حل قطعی و نهایی نیست؛ بسیاری از شوهران چنین شرطی را آن هم به صورت مطلق نمی پذیرند، و مرد هر اندازه به همسر خود علاقه مند باشد نیز این گونه اختیار تام را به دست زن نمی دهد؛ بویژه اگر زنان بسیاری باشند که بدون قید و شرط خواهان ازدواج با او باشند."