چکیده:
در سالیان اخیر، تغییراتی مهم در تدوین کتابهای درسی صورت پذیرفته و محتوای آن ها بازنگری شده است. تحقیق حاضر، شیوه ی بازتولید نقش های جنسیتی در محتوای کتابهای فارسی دوره ی دبستان را مطالعه می کند. به همین منظور، محتوای کتابها در چهار مؤلفه ی تصاویر، خویشاوندان، والدین و نقش های شغلی با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا مطالعه شده است. یافته ها نشان میدهد که تصاویر جنس مذکر به وضوح بیشتر از تصاویر جنس مؤنث است. زنان بیشتر در نقشهای کودکی و نوجوانی و مردان عمدتا در نقشهای بزرگ سالی به تصویر کشیده شده اند. هم چنین، خویشاوندان مذکر به نحوی چشم گیر بیش از خویشاوندان مؤنث منعکس شده اند. اگرچه در سالیان اخیر تعداد و تنوع مشاغل معرفی شده بیشتر شده، ولی نسبت مشاغل زنانه کمتر و نسبت مشاغل مردانه بیشتر شده است. بر اساس نتایج، انتساب نقش خانهداری به زنان کاهش و ترسیم زنان در نقشهای حرفهای و تخصصی افزایش یافته است. بر خلاف سایر موارد، در معرفی والدین، انعکاس نقش های جنسیتی زنان بیش از مردان بود.
خلاصه ماشینی:
"از جمله سؤالهای مهم پژوهشی که در کانون توجه این مطالعات قرار داشتهاند این است که:تمایزهای جنسیتی از چه نقطهای آغاز میشوند؟در چه جاهایی حمایت و تقویت میشوند؟چگونه در جامعه شکلی تثبیت شده و پابرجا به خود میگیرند؟و بالاخره با چه مکانیزمهایی بازتولید میشوند و در طول زمان استمرار مییابند؟ با وجود مشکلات موجود در مشخص کردن اهمیت نسبی سهم هریک از عوامل درگیر در این رابطه، اغلب صاحب نظران بر این باورند که آموزش رسمی و محیط مدرسه یکی از کارگزاران اصلی اجتماعی شدن است که در رقابت با دیگر عوامل جامعهپذیری،میتواند نگرش،اعتقاد و رفتار مخاطبان خود را تحت تأثیر قرار دهد(برینت و دیگران،2001؛کالینز5 ،1977؛واینزمن6 و دیگران،1972؛کاربیل و هارسی7 ،1977).
با توجه به اهمیت کتابهای فارسی در شکلدهی باورها و رفتارهای کودکان و جدید التألیف بودن محتوای آنها،با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا،مضمون مطالب و تصویرهای درج شده در کتابهای فارسی دوم تا پنجم ابتدایی مطالعه شده است و شیوهی انعکاس نقشها و باورهای جنسیتی در چهار مؤلفهی تصویرها،خویشاوندان،والدین و نقشهای شغلی مطالعه شد.
با این حال،مطالعهی شیوهی ارایهی نقشهای جنسیتی نشان دهندهی آن است که نه تنها توازنی در پرداختن به جنسیت،بلکه الگویی مشخص و نظاممند از توجه به مقولهی جنسیت در بین پایههای مختلف تحصیلی و در مؤلفههای مورد مطالعه وجود ندارد.
مشخص کردن اینکه محتوای جنسیتی متون درسی چه تأثیری بر دانشآموزان دارد نیز یکی دیگر از خلاءهای پژوهشی است که در تحقیقات بعدی باید به آن توجه شود زیرا مطالعهی میزان انطباق نگرشهای دانشآموزان با تفکرات قالبی موجود در متن کتابها میتواند متضمن پیامدهای بعدی مهم و در شکل دادن به نقشهای جنسی در نسلهای بعدی حایز اهمیتی ویژه باشد."