خلاصه ماشینی:
"حسن مخبری«مخبر» تهران قیامت چون قیامت ز گرد راه رسد روز«ما قدمت یداه»رسد روز سنگین و سخت و طولانی مظهر لطف و قهر ربانی جلوهای از رموز کیهانی آنکه« یوم التغابنش خوانی روز عدل و قضا بمعنی اصل که بود« انه لقول فصل » چرخ فرمان حق پذیره شود بر سماء انشقاق چیره شود انفجارات هستهای در هور متوقف شود ز نفخه صور لا جرم نور خود تمام شود جرم او سرد و تیره فام شود خود« اذا الشمس کورت بکتاب عبرتی هست یا اولی الباب ماه وا ستارگان بهم ریزند همه با یکدیگر در آمیزند « جمع الشمس و القمر »آید اوقیانوسها شرر زاید نظم منظومههای کیهانی بگسلد طبق نص قرآنی فتق عالم به رتق برگردد چرخ با صورت دگر گردد یوم نطوی السماء کطی سجل هست فصل الخطاب این مشکل کره خاکی زمین به یقین متبدل شود به غیر زمین مقتضای حیات و نشو و نما متغیر شود بحکم خدا بطریقی که با نظام جدید بشر آید ز بطن خاک پدید جای ما در زمین بشر زاید انقلابی کند که مییابد جبر این فعل و انفعال عجیب ذرهها را بهم کند ترکیب تا بسازد ز خاک مرده نما صورتی زنده« تارة اخری » « یخلق مثلهم بلی »گوید من نمیگویم این خدا گوید این سخن نیز از کتاب خداست که قیامت ز حیث حکم جداست فی المثل دست و پا بجای زبان فاش سازد سرائر انسان!"