چکیده:
تشکیل اسراییل ریشه در صهیونیسم و به ویژه«صهیونیسم سیاسی»دارد.صهیونیسم سیاسی از دیدگاه برخی گروههای یهودی،یک آرمان تاریخی-سیاسی است.بنا به«باور صهیونیستها»ریشه پیدایش صهیونیسم سیاسی را باید در تاریخ و عقاید مذهبی آنان(یهودیت)یافت.وعدههای مذهبی موجود در برخی از آیات تورات و دیگر داستانهای تاریخی مورد استناد یهودیان،از جمله مهمترین پایههای عقیدتی صهیونیسم را تشکیل میدهد.به استناد اینگونه باورها،صهیونیسم ریشه و حقوق تاریخی خود را در سرزمین فلسطین مییابد.بنا به اعتقاد یهودیان، یکی دیگر از عناصر تشکیلدهنده صهیونیسم،سابقه و نقش تاریخی آنان در سرزمین فلسطین است.یعنی،سابقه سکونت تاریخی آنان و دوران حکومت حضرت داود و سلیمان و افراد دیگری در فلسطین که مؤید«حقوق تاریخی» آنان در آن سرزمین است.صهیونیسم سیاسی به وسیله«تئودر هرتزل»مجاری الاصل،شکل گرفت که در اواخر قرن نوزدهم در شهر وین(اتریش)نظریه و مکتبی بر آن پدید آورد.وی صهیونیسم را از شکل مذهبی و معنوی آن خارج کرد و به آن شکل و محتوای سیاسی بخشید.صهیونیسم مذهبی که معتقد به امید بزرگ رهایی بخش یهودیان در آخر الزمان است.ولی وی رهایی یهودیان را تشکیل کشوری یهودی برای یهودیان میدانست.صهیونیستها فلسطین را اراضی موعود میدانستند و آن را سرزمین بدون ملت برای ملتی بدون سرزمین قلمداد میکردند؛که این امر با واقعیتهای سرزمین فلسطین منافات داشت.بنابراین،در جهت ایجاد ملت،مهاجرت مبنا قرار گرفت و برای به دست آوردن سرزمین،غصب و تصرف.اسکانهای اشتراکی یکی از انواع شیوههای زندگی بود که صهیونیستها را در رسیدن به اهداف و منافع خود بسیار یاری کرد.بنابراین،بررسی اسکانهای اشتراکی در جهت شیوهها و راههای تشکیل اسراییل به دست صهیونیستها،امری لازم و ضروری است.
خلاصه ماشینی:
"گرچه تشکیل اسکانهای اشتراکی را میتوان به واقعیتها و نیازهای جامعه یشوف*و تحقق اهداف صهیونیسم سیاسی مربوط دانیست،ولی باید در نظر داشت که جوامع مشترکی همچون سایر نهادهای سیاسی و اجتماعی نمیتواند در خلأ عمل کند و این جوامعه نیز منعکسکننده ارزشهای افراد موسس و تشکیلدهنده آنها میباشد.
تأثیر اندیشههای سوسیالیستی و مارکسیستی صهیونیستها را در ایجاد جوامع اشتراکی را نمیتوان تأثیری صرف مبتنی بر اصول سوسیالیسم یا کمونیسم دانست،بلکه پیشاهنگان مهاجرانی که از مؤسسات اسکانهای اشتراکی از جمله کیبوتص و مشاور بودند،تمرکزشان بر اهداف صهیونیسم و ناسیونالیسم یهود بود.
بنابراین میتوان از تقابل اعراب و یهودیان مهاجر و مسئله خرید اراضی به نادرست بودن اصل بنیادین مکتب صهیونیسم مبنی براینکه فلسطین سرزمینی بدون ملت است و باید آن را برای ملت یهود که بدون سرزمین هستند،پیبرد.
ازاینرو بود که صهیونیسم اعتقاد و باور داشت که اسکانهای اشتراکی(کشاورزی)برای پیشرفت و توسعه اقتصادی امری اساسی و ضروری است و این اسکانها توان بقا در شرایط سخت فلسطین را دارا هستند و ایجاد اینگونه اسکانها باید در اولویت قرار بگیرد.
اگرچه تشکیل اسکانها و جوامع اشتراکی را میتوان به واقعیتها و نیازهای جامعه یشوف و تحقق اهداف صهیونیسم سیاسی مربوط دانست،ولی توجه به این نکته مهم است که جوامع و اسکانهای اشتراکی همچون سایر نهادهای سیاسی و اجتماعی نمیتواند در خلا عمل کند و این جوامع نیز منعکسکننده ارزشهای افراد موسس و تشکیلدهنده آنها هستند.
این در حالی است که یهودیان که 01 درصد جمعیت 057 هزار نفری فلسطین را تشکیل میدادند،فقط 32/4 درصد از نیروی کار شاه در بخش کشاورزی مشغول به کار بودند که 11/1 درصد تولید خالص ملی بخش یهود از تولید کشاورزی حاصل میشد."