خلاصه ماشینی:
"همانطور که به سیر نئوکلاسیک خودم ادامه میدادم،در خیال خود به این فکر میکردم که شاید روزی بتوانم قطعهیی برای ارکستر،گروه سرود خوانان کلیسایی choir (مادرم در یک گروه choir باروک میخواند)و گیتار توسط خودم به عنوان تکنواز بنویسم کنم.
این فرصت دست نداد تا سال 6991 که بهطور جدی برای ساخت این قطعات وقت گذاشتم، مقدار زیادی نت کلاسیک در ذهن داشتم ولی آنها را روی کاغذ نیاورده بودم.
او آنها را برای تمام سازها و choir توشت و یک نسخه سینتی سایزری ضبط کرد و من تمام قطعات گیتار را دوباره ضبط کردم،و خوب از کار درآمد.
آیا آخرین بار روی سن نگفتید که ظرف یک یا دو سال دوباره تیتر اول روزنامهها میشوید؟ Chris :واقعا ما اینرو گفتیم؟دلیل اینکه اینقدر دوستانه برخورد کردیم این بود که فراموش کرده بودیم که اجرای بعدی ما Glastonbury است.
آیا از همان زمان که روی آلبوم کار میکردید،قرار بود همین قطعه به عنوان تک ترانه بیرون بیاید؟ Jonny :یک جورهایی فکرش را کرده بودیم."