خلاصه ماشینی:
"استخوانهای دوستداشتنی دربارهء یک تصور خودآگاه برای بررسی هیچ داستانی از فرد به خصوصی نوشته نشده است.
تصور اینکه نوشتهیی دربارهء آنها احساسی مثل خلاقیت و ابداع را در ذهن تداعی کند دشوار است، چطور این شخصیتها شکل گرفتند؟ فکر میکنم تدریس آیین نگارش به دانشجویان سال اول،به مدت یک دهه در نیویورک عامل مؤثری در آموزش و تربیت من به عنوان یک نویسنده بود.
من فکر کردن دربارهء زندگی پس از مرگ سوزی را دوست داشتم و کاملا طرفدار رئالیسم در داستاننویسی هستم.
اما چرا آن محدودیتها را از بین نبریم؟آیا افراد واقعی برای کسانی که از دست دادهاند یک زندگی پس از مرگ را تصور میکنند؟ بیتردید،این تمام آن کاری است که من میکنم.
برای من،اشکال بهشت ما تمامی اشکال ما-به اندازه همهء چیزهای روی زمین،واقعی هستند،زیرا آنها خبر میدهند که ما هر روز چطور زندگی و تنفس میکنیم."