خلاصه ماشینی:
"اگر چنین باشد پس گوینده این سخن در مورد منطق و اهل آن،مرتکب تهمتی به تعالیم دینی و متدینان میشود که نمیتوان از آن درگذشت،زیرا همانند کسی است که درهمهای درخشانی(دینار مانند)را حمل میکند و از نقادان و مردم آگاه میگریزد و بدین ترتیب دوستی کسانی را به دست میآورد که اهل دقت نبوده،به دلیل ضعف معلوماتشان در به دست آوردن حقیقت،از طریق آزمایشهای دقیق،موجبات فریفتگی ایشان را فراهم میسازد.
یا گوینده این عبارت وی-یعنی اینکه مطالعه منطق ایمان دینی را سست میگرداند-منطق را به خوبی فهمیده است و میداند چه میگوید که در این صورت خود در بیشترین مظان اتهام قرار دارد به اینکه در تعالیم دینی دچار تضعیف و تحریف شدید گردیده است،زیرا هیچ کس به اندازه کسی که به دین تقرب میجوید و آن را محترم میشمرد اما معتقد است که تحقیق در آن،تباهش میکند و بررسی آن تحقیرش کرده،نقائض آن را روشن مینماید،از حقیقت تعالیم دینی دور نیست.
اگر گوینده سخن جزو کسانی باشد که از رشتههای فلسفه و منطق آگاه است،یعنی آنان که میدانند علم به منطق چگونه به فساد دینی منجر میگردد،آنگاه حکم در جهت تبرئه خود آنان از گناه و رهایی از ملامت نیازمند اثبات است،زیرا بدیهی است که میتوان علیه او به دلیل علمش به منطق جبهه گرفت،درست به همان نحو که او خود علیه آن گروه محکوم جبهه میگیرد،زیرا برای او جایز نیست که در این امر یکی را از میان دیگران تقبیح نماید،درحالیکه خود،با نقض الزامات دینی،رفتار آن گروه محکوم را تأیید نموده است."