خلاصه ماشینی:
"6 اما سؤال دیگر این است که آیا میتوان استعمال لفظ«عربی»،به جای«اسلامی»،را از این جهت ترجیح داد7که اولا مانع از خروج ترسایان و جهودان و صابئات و پیروان دیگر ادیان میشود که سهم فراوانی در علوم و تألیفات عربی و بویژه ریاضیات و هیأت و طب و فلسفه دارند و در ثانی تألیفات غیر عربی همچون ترکی و فارسی که محل بحث نیستند را خارج میسازد؟به عبارت دیگر،واژه«عربی»به دلیل انتسابش به زبان کتاب- نویسی و نه انتساب آن به قوم عرب،ترجیح داده شود.
پیش از این،برخی از این مطالعات در مجلات علمی و فرهنگی به شرح زیر به چاپ رسیده است: فارابی و سنت منطقی32و42،طرح کندی از ارگانون ارسطو52،فارای و این سؤال که«آیا وجود محمول است؟»62،بخش منطق دایرة المعارف محمد بن احمد خوارزمی72،ابن سینا و منطق گزارههای شرطی82، چالش ابن رشد در گزارههای مطلقه92.
برای نمونه، چهارمین مقاله،به شکلی بسیار اجمالی،تحلیل هوشیارانه فارابی از این سؤال را نشان میدهد که«آیا وجود محمول است؟»و پنجمین مقاله به امکان استقبالی اختصاص دارد و در آن نگارنده جانب نظر فارابی را میگیرد و مقاله هشتم به گزارههای شرطی ابن سینا و سورپردازی آنها تعلق گرفته است و دهمین مقاله،ترجمه رساله حایز اهمیت ابن رشد در باب گزارههای مطلقه است.
رشر،مباحث ابن سینا و ابن رشد را،دلیلی بر این امر تلقی میکند که منطق دوره اسلامی مستقیما تحت تأثیر سنت رواقی-مگاری قرار داشته است و میگوید(در صفحه 68 کتاب)بحث ابن سینا از گزارههای شرطی،این نکته را به خوبی روشن مینماید که آرای رواقی در منطق دوره اسلامی پابرجا باقی ماندند،برخلاف بیشتر سنن مرسوم ارسطوگرایی در لاتین."