خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) آهنگ آن گوی (به تصویر صفحه مراجعه شود) جان بنویل ترجمه:ایمان عقیلیان ما هیچوقت بزرگ نمیشویم،فقط سنمان بالاتر میرود و دست آخر به پیری میرسد،اما عشق به اسباببازی هرگز رهایمان نمیکند.
این مجلدا زیبا با جلد مقوای کاکرل و شیرازه کاغذ پوست گوساله،البته خیلی جدیتر از اسباببازی هستند اما در سطحی عمیقتر،برایم تسلای آن کتابچه دعایی هستند که مال من نشد و هرگز فراموشش نخواهم کرد.
بدون آنکه گویام را در جیب یا کیفم بگذارم،به هیچ سفری نمیرفتم، سوار هیچ قطاری نمیشدم،پا به هیچ قایقی نمیگذاشتم دلم خواستش،دلم بدجوری خواستش اما نیمنگاهی هم به یک جعبه موزیکال داشتم که قطعهای از فلوت جادویی موتزارت را مینواخت و رقاصهای،یکپایی روی درش چرخ میزد.
تنها آرزویم این بود که گویام هرجا که هست، شادمان باشد و آهنگش را برای کانگوروها و پلاتیپوسهای طبیعت بیکران استرالیا بنوازد."