چکیده:
در این پژوهش باتوجه به رابطه قدرت دولت و آزادی فرد در جامعه سیاسی دو نوع سنت در حقوق اساسی بازشناسی میشود:نخست سنت اقتدارگرا که در آن حقوق اساسی به مثابه فن قدرت هم خود را مصروف استقرار قدرت و تضمین بقای ساختار سیاسی مینماید و دوم سنت آزادیگرا که در آن حقوق اساسی بهعنوان فن آزادی صیانت از حقوق و آزادیهای فردی را در دستور کار خود قرار میدهد و سرانجام با سنجش و ارزیابی این دو رویکرد رهیافت سومی ارائه میشود که در آن بر ساختار دوگانهگرای حقوق اساسی تأکید شده و آن را به مثابه فناوری"تعامل سازند"میان قردت و آزادی"معرفی و توصیف میکند.
خلاصه ماشینی:
"حقوق اساسی:فن قدرت یا فن آزادی؟ گفتاری در کارکردشناسی حقوق اساسی خیر الله پروین* استادیار گروه حقوق عمومی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران یاسر احمدوند دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق عمومی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران (تاریخ دریافت:8831/1/71-تاریخ تصویب:8831/6/8) چکیده: در این پژوهش باتوجه به رابطه قدرت دولت و آزادی فرد در جامعه سیاسی دو نوع سنت در حقوق اساسی بازشناسی میشود:نخست سنت اقتدارگرا که در آن حقوق اساسی به مثابه فن قدرت هم خود را مصروف استقرار قدرت و تضمین بقای ساختار سیاسی مینماید و دوم سنت آزادیگرا که در آن حقوق اساسی بهعنوان فن آزادی صیانت از حقوق و آزادیهای فردی را در دستور کار خود قرار میدهد و سرانجام با سنجش و ارزیابی این دو رویکرد رهیافت سومی ارائه میشود که در آن بر ساختار دوگانهگرای حقوق اساسی تأکید شده و آن را به مثابه فناوری"تعامل سازند"میان قردت و آزادی"معرفی و توصیف میکند.
باید اذعان کرد آنجا که قانون اساسی به مثابه نقشه تقسیم قدرت ابزاری در دست زورمندان است تا روند حرکت نیروهای اجتماعی را به سمت دلخواه خود هدایت نمایند و در این راه حقوق و آزادیهای عومی را نادیده انگارند نه تنها مشروعیت چنین نظامی خود در معرض تردید که حتی میتوان با نگارندگان الامیه حقوق بشر و شهروندان فرانسه مصوب 9871 همصدا شد که"د رجامعهای که حقوق افراد تضمین و تفکیک قوا برقرار نشده باشد قانون اساسی وجود ندارد."