چکیده:
«خرد»را میتوان مهمترین مفهوم مطرح شده در شاهنامه فردوسی دانست.این مفهوم هنگامی که در عرصه اداره کشور و اعمال حکمرانان قرار میگیرد رنگوبوی سیاسی مییابد و میتوان از آن بهعنوان«خرد سیاسی»تعبیر کرد.لازمه پرداختن به خرد سیاسی و جوانب و کارکردهای آن آگاهی از مبانی و ساختارهای آن است.این مبانی قابل استخراج از متون کهن ایران باستان که شاهنامه فردوسی تا حد زیادی متاثر از آنها میباشد،عبارت است از:1-زمان،2-فضا-مکان، 3-آفرینش،4-بخت،5-خیروشر.مفاهیم یاد شده کلیت تفکر و اندیشه فردوسی و از جمله مهمترین آنها؛خرد در مفهوم کلی و چند بعدی و سیال آن و خرد سیاسی را بهمعنای منش و شیوه اداره کشور شامل میشود.
خلاصه ماشینی:
"بخشی دیگر به مردم پارسا میرسد،بخش دیگر به پرستندگان پادشاه و سرانجام پارهای از آنکه کمترین میزان آن نیز میباشد به دهقانان اختصاص دارد: بدو گفت موبد کانوشه بدی#بهی مغز را فر و توشه بدی چو پیدا شد این راز گردنده دهر#خرد را ببخشید بر چار بهر: چو نیمی از او بهره پادشاست#-که فر و خردپادشا را سزاست!- دگر بهره مردم پارسا#سدیگر پرستنده پادشا، چو نزدیک باشد به شاه جهان#خرد،خویشتن زو ندارد نهان کنون از خردپارهای ماند خرد#که دانا ورا بهر دهقان شمرد (فردوسی،همان،دفتر 8:10) بهطورکلی مفهوم خرد در شاهنامه در ذیل این عناوین میتوان مورد بررسی قرار داد: 1-معنای مستقیم خرد فردوسی جز در دیباچه شاهنامه،در متن داستانها و روایتهای آن نیز بهمعنای خرد اشاره کرده است؛گاه آن را بهعنوان«نتیجه هنر»به کار میبرد،گاه«هوشیاری»را معنای آن فرض میکند،در جایی دیگر خرد را به مثابه«روان در تن»میداند و...
در دیباچه«داستان یازده رخ»به این معنا از آز اشاره شده است: سه چیز بباید کزو چاره نیست#و زان نیز بر سرت پیغاره نیست: خوری گر بپوشی و گر گستری؛#سزد گر به دیگر سخن ننگری کزین سه گذشتی همه رنج آز#چه در آز پیچی،چه اندر نیاز (فردوسی،همان،دفتر چهارم،4) گفتار سوم:خرد سیاسی در شاهنامه خرد سیاسی را در شاهنامه بهمعنای کلی منش و شیوه اداره سیاسی جامعه و مسایل آن میتوان در نگاه اول در رفتار و طریقه دو سنخ اصلی بازیگران آن یعنی«شاهان»و«پهلوانان» جست."