خلاصه ماشینی:
"او هم به دلیل قلم رسایش و هم به دلیل تمایلات خاص مذهبیاش،یکی از شاخصترین افراد این جریان شد و بدین ترتیب بود که او بازگشت خود را با نقد غرب آغاز کرد، غربزدگی را نوشت و تلویحا،بلکه تصریحا سنت و مذهب اصیل را راه حل بیماری غربزدگی عنوان کرد.
12جلال آل احمد شرحی از زندگی خود و مراحل مختلف آن را در یک چاه و دو چاله آورده و پس از اشاره به اینکه در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد و بعدها به حزب توده و سپس جامعه سوسیالیستها پیوست،در نهایت مینویسد: «و همین جوریها بود که آن جوانک مذهبی از خانواده گریخته و از بلبشوی ناشی از جنگ و آن سیاستبازیها سر سالم به در برده، متوجه تضاد اصلی بنیادهای سنتی اجتماعی ایرانیها شد با آنچه به اسم تحول و نرقی و در واقع دنبالهروی سیاسی و اقتصادی از فرنگ و امریکا دارد مملکت را به سمت مستعمره بودن میبرد و بدلش میکند به مصرفکننده تنهای کمپانیها و چه بیاراده هم.
گفتنی است که جلال در بازگشت از سفر چهار ماهه خود از اروپا که به دعوت یونسکو رفته بود،مسافرتی به اسرائیل داشت و هیجده روز میهمان این دولت بود و همان زمان نسبت به برنامههای اقتصادی اسرائیلیها و سوسیالیزم ویژه آنان با نظر مساعد نظر داده و حتی خواستار آن شده بود که دولت ایران اسرائیل را به رسمیت بشناسد!اما به مرور نگاه وی از اسرائیل برگشت و این به موازات شدت گرفتن احساسات مذهبی وی بود."