چکیده:
«فمینیسم» از جنبشهای ضد فرهنگ کشورهای اسلامی است که با طی کردن مراحلی، تعارض¬های خود را با اسلام و آموزههای دینی نشان داده است. این جریان ضد فرهنگ، مبتنی بر سه موج است. موج اول فمینیسم از اوایل قرن نوزدهم تااندکی پس ازجنگ جهانی اول شکل گرفت. در موج دوم، دو تفکر مهم فمینیستی شکل گرفت؛ فمینیسم رادیکال و فمینیسم لیبرال و موج سوم، فمینیسم پسامدرن است. پست مدرنیسم با طرح پرسشهای اساسی درباره معنای هویت زنان، سبب آشفتگی فمینیسم شد. ورود جریان فمینیسم به ایران همزمان با ورود تجددطلبی و روشنفکری در این کشور است. غربگرایی از دوره فتحعلی شاه قاجار با دعوت مستشاران نظامی آغاز شد و با اعزام دانشجویان ایرانی به غرب ادامه یافت. گسترش فمینیسم در غرب به معنای آزادی زن از مادری و کارکرد آن است. مادر یکی از ارکان نظام خانواده است که با حذف آن، خانواده حذف میشود. هنگامیکه از اختلافهای طبیعی زن و مرد سخن گفته میشود، گروهی آنرا نقص زن و کمال مرد و آن چیزی تلقی میکنند که موجب برتری مرد و محرومیت زن است، غافل از اینکه نقص و کمال مطرح نیست. این مقاله ضمن تعریف فمینیسم و بیان مراحل آن و آغاز این جریان در ایران، به حقیقت و طبیعت زن و تفاوت تکوینی او با مرد و چگونگی تکون زن و مسئولیت متقابل زن و مرد پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"این سروری، فقط تسلط نیست، بلکه نظامی است که خواه آشکار و خواه نهان، تمام مکانیزمهای نهادی و ایدئولوژی در دسترس خود مانند حقوق و سیاست و اقتصاد و اخلاق و علوم پزشکی و مد و فرهنگ و آموزش و پرورش و رسانههای گروهی و غیره را برای تحقق سلطه مردان بر زنان به کار میگیرد.
موج اول فمینیسم بیشتر نقد زندگی مردسالارانه بود، ازاینرو این جنبش زنانه، در اعتراض به وضعیت زنان حقوقی زنان متأهل و به طور کلی کارکرد اجتماعی آنان به وجود آمد.
آدم(ع) بعد از آگاهی از خلقت وی از پروردگارش پرسید: این کیست که قرب و نگاه او مایه انس من شده است؟ خداوند فرمود: این حوا است آیا دوست داری که با تو بوده و مایه انس تو شده و با تو سخن بگوید و تابع تو باشد؟ آدم گفت: آری، پروردگارا تا زندهام سپاس تو بر من لازم است، آنگاه خداوند فرمود: از من ازدواج با او را بخواه، چون صالحیت همسری تو را برای تأمین علاقه جنسی نیز دارد و خداوند شهوت جنسی را به او عطا نمود...
بنابراین، اگر درباره مریم(ع) میفرماید: «صدقت بکلمات ربها و کتبه و کانت من القانتین»؛ نه برای آن است که ما قانتات نداریم، چون صریحا در سوره احزاب فرموده است: «والقانیتن و القانتات»؛ بلکه برای حفظ فرهنگ محاوره است و نشانهاش آن است که در طرف عکس هم این چنین است؛ بر اساس فرهنگ محاوره، زن تبهکار را نیز در زمره مردان تبهکار میشمارد و در سوره یوسف میفرماید: «واستغفری لذنبک انک کنت من الخاطئین؛ استغفار کن از گناهت که حقا تو از خطاکاران بودهای»، 273 نه من الخاطئات."