چکیده:
در میان نهادهای بنیادی جوامع بشری، «خانواده» از کهترین، رایجترین و کارآمدترین نهادهای اجتماعی است. «خانواده» در حقیقت سرآغاز زندگی اجتماعی و پیدایش تمدنهای بزرگ بشری است. از این رو، جامعهشناسان آن را «شالوده اصلی تمدن و جوامع متمدن» معرفی میکنند. رویکرد همیشگی جوامع انسانی بر این پدیده اجتماعی از تعدد، تنوع کارکردها و پاسخگویی اساسی خانواده به نیازهای مختلف فردی- اجتماعی بر ابعاد مادی و معنوی پرده بر میدارد. توان و ظرفیت بالای کارکردهای خانواده به اندازهای روشن و بدیهی است که حتی جوامع بدوی و ابتدایی از درک و پذیرش آن غافل نبودهاند، اما رویکرد جدید دنیای غرب با حضور مکتب فمینیسم بر اساس مبانی معرفیت اومانیستی نتوانسته جایگاه مناسبی را برای خانواده، ازدواج و مادری در نظر گرفته و آن را به صورت واقعی تبیین کند. فمینیستها با ادعای کسب تساوی برای زنان مقوله مادری را در حوزههای حداقلی چون تولید مثل و غیره قرار داده و به شدت از آن انتقاد نمودهاند. مقاله حاضر نگاهی به رویکردها و گرایشهای مختلف فمینیسم و بررسی مقوله خانواده، ازدواج و مادری در این گرایشها.
خلاصه ماشینی:
"پس از کسب این حقوق در قرن بیستم جنبش زنان اهداف خود را بیشتر در جهت نیل به تساوی اجتماعی و سیاسی از جمله حق شغل و کار متمرکز نمود و به تعبیری دیگر فمینیسم جنبشی علیه جامعه علیه جامعه مردسالار بود، جامعهای که در آن مردان خانواده، گروههای اجتماعی، اقتصادی و همچنین دولت را در اختیار و کنترل خود دارند.
یکی از آرمانهای لیبرال فمینیسمهای معاصر، تحقق جامعه «دو جنسی است» که در آن هیچ چیز به جنس خاصی تعلق ندارد و همه فرصتهای اجتماعی برای زنان و مردان به صورت مساوی است، در نتیجه با تشکیل خانواده سنتی که در آن نقشهای کلیشهای زنان چون مادری و همسری است، به شدت مخالفت میشود.
آنان در درجه اول خواهان اصلاح قوانین و ساختار سیاسی و اجتماعی هستند، به گونهای که هیچ گونه تفاوت حقوقی و قانونی میان مرد و زن نباشد، سپس معتقدند که باید با برنامهریزیهای مختلف در حوزه ادبیات، الفاظ و عبارات مردسالارانه بر چیده شود و در حوزه تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش نیز فرهنگسازی شود؛ همچنین در محیط خانواده و اجتماع برای زنان، موقعیت برابر با مردان ایجاد شود.
این گروه به منظور دستیابی زنان به حقوقی برابر با مردان علاوه بر اصلاح نظام اقتصادی جامعه و حاکمیت سوسیالیسم معتقدند، باید در ابعاد فرهنگی و روانکاوانه و همچنین در باورهای مردسالارانه نیز به اصلاح وضعیت موجود پرداخت؛ یعنی هم مبارزه طبقاتی و هم جنسیتی در راه آزادی زنان امری ضروری و گریزناپذیر است."