چکیده:
راهنمای عمل را در آموزش و پرورش معلوم میکنند.با توجه به اقسام سهگانه این نوع مبانی،اصول آموزش و پرورش،در سه محور اصول انسانشناختی،معرفتشناختی و ارزششناختی مطرح گردیده است. مبانی نوع سوم:شامل گزارههای واقعنگری است که دسترسی به روشهای آموزش و پرورش را میسر میگرداند.این دسته از مبانی،به طور غالب،ناظر بر گزارههای تجربی است و از همین رو،فراهم آوردن و استفاده از دادههای تجربی،در آن نقش اساسی ایفا میکند.در این قسمت،نمونهای از مبانی و روشهای آموزش و پرورش توضیح داده شده است. با نظر به چارچوب و معیارهای به دست آمده،تحلیلهایی نقدگونه در مورد وضع رایج آموزش و پرورش مطرح گردیده است.این تحلیلها شامل روششناسی یافتههای تجربی مؤثر بر آموزش و پرورش، مهارتگرایی در آموزش فنی و حرفهای،گرایش به فنآوری اطلاعات و جریان اصلاحات در آموزش و پرورش است. این مقاله را آقای دکتر خسرو باقری دانشیار دانشگاه تهران نوشته و در اختیار فصلنامه قرار داده است که از ایشان قدردانی میشود.تحلیل پیشینه نشان داده است که سه رویکرد در تدوین اندیشه اسلامی در باب آموزش و پرورش اسلامی وجود دارد:اعراض کلی از فلسفه و اکتفا به متون دینی،تکیه بر نظامهای فلسفی مسلمانان و استفاده از فلسفه به مثابه روش و ساختار برای مطالعه متون دینی.در تحقیق حاضر نیز رویکرد سوم اتخاذ شده است. در روششناسی تحقیق،الگوی پیشنهادی ویلیام فرانکنا برای تحلیل فلسفههای آموزش و پرورش، مورد بررسی و بازسازی قرار گرفته و شکل بازسازی شده آن،در صورتبندی فلسفه آموزش و پرورش به کار گرفته شده است. در اشاره به یافتههای تحقیق،قابل ذکر است که در تحقیق حاضر،مفهوم گستردهای از"مبانی آموزش و پرورش"مورد نظر بوده است که ناظر بر گزارههای توصیفی و تبیینی است و در سه دسته،مورد بحث قرار گرفته است:نقش مبانی نوع اول در تعیین هدف و مفهوم اساسی آموزش و پرورش،نقش مبانی نوع دوم در تعیین اصول آموزش و پرورش و نقش مبانی نوع سوم در تعیین روشهای آموزش و پرورش آشکار میگردد. مبانی نوع اول:شامل گزارههای هستیشناختی و انسانشناختی و ارزششناختی است که هدف و مفهوم اساسی آموزش و پرورش را مشخص میکند.در این قسمت،"حیات پاک"به منزله هدف غایی آموزش و پرورش پیشنهاد شده است.حیات پاک متضمن تحولی در ابعاد فردی و اجتماعی زندگی آدمی،براساس گرویدن به خداست.در اینگونه از زندگی،جسم و جان فرد و نیز عرصه حیات جمعی، از پلیدی به پاکی میگراید.حیات پاک مستلزم آن است که فرد در جسم،به پاکی،سلامت و قوت نایل گردد،در اندیشه،به اعتقادهای درست دست یازد،در گرایش و اراده،حرکتی معطوف به خیر بیابد و در عرصه حیات جمعی،غنا،عفت و عدالت/رأفت فراهم گردد.مفهوم اساسی آموزش و پرورش،ناظر بر جریان ربوبی شدن آدمی است؛جریانی دو سویه از ناحیه مربی و متربی که با نظر به آن،معلممحوری و شاگردمحوری،هر دو به سبب یک سویگی،غیر قابل قبولاند. مبانی نوع دوم:شامل دستهای از گزارههای انسانشناختی،معرفتشناختی،و ارزششناختی است که اصول آموزش و پرورش را معین میسازند.مقصود از اصول،گزارههای تجویزی است که قواعدتاکنون،به صراحت و به صورت مدون,فلسفهای برای آموزش و پرورش کشور ما مشخص نگردیده است.با توجه به نقش بنیادی و هدایت کننده فلسفه آموزش و پرورش,آشکار است که تدوین چنین فلسفهای,شرط لازم و اجتنابناپذیر تأمین انسجام فکری و عملی در سطوح تصمیمگیری و نیز اجرایی آموزش و پرورش است. محقق،در پی فراهم آوردن صورتبندی اولیهای برای فلسفه آموزش و پرورش کشور،عناصر و چارچوب اساسی چنین فلسفهای را در اندیشه اسلامی،که بستر اصلی فرهنگ جامعه محسوب میشود، جستجو کرده است.سؤالهای اصلی تحقیق،ناظر بر آن است که آموزههای اساسی اسلامی در ابعاد هستیشناختی،معرفتشناختی و ارزششناختی مشخص گردد و بنا به اقتضای آنها،مفهوم تعلیم و تربیت،هدف،مبانی،اصول و روشهای آن معین شود و نقش این مجموعه،یه منزله یک چارچوب معیاری،در تحلیل و نقد وضع جاری آموزش و پرورش تشریح گردد.
خلاصه ماشینی:
"1. مبانی نوع اول،هدف غایی و مفهوم تعلیم و تربیت امکان داغرد تعیین اهداف یا اصول بنیادی هنجارین در فلسفههای تعلیم و تربیت،به صورت یک قیاس عملی تنظیم شود که طی آن،موجه بودن اهداف یا اصول مورد نظر نیز مشخص میگردد،به جای آنکه بیان صرف آنها گام نخست ساختار فلسفه تعلیم و تربیت محسوب شود.
مبانی ارزششناختی تعلیم و تربیت مبنای 1:اعتباری بودن ارزشها و ناظر بودن آنها بر واقعیت در متون اسلامی،به این نکته اشارههای فراوانی شده که ارزشمند تلقی شدن چیزی برای آدمی،به نحو ادراک او از امور وابسته است42.
مقصود از اصل اعتباریابی و اعتبارسازی در ارزشها،چون قاعدهای تجویزی،این است که در جریان تعلیم و تربیت باید جنبه اعتباری وظایف و تکالیف ارزشی،به کمک پشتوانه حقیقی آنها بازشناسی شود و بلکه امکان نایل شدن خود فرد به اعتبارها و به تعبیر دیگر ساختن آنها،برای وی فراهم آید.
روش:تبیین واقعیتهای اجتماعی برای تحقق این اصل با توجه به مبنای بالا،یکی از روشهای تعلیم و تربیت این خواهد بود که واقعیتهای اجتماعی،به قدر کافی برای دانشآموزان تبیین شود تا به این ترتیب،زمینه اعتبارسازی و درک مناسب ارزشهای مورد نظر برای آنان فراهم آید.
4. فلسفه تعلیم و تربیت چون معیار با توجه به اینکه فلسفه تعلیم و تربیت،چون معیاری است که باید در ارزشیابی طرحها و فعالیتهای تعلیم و تربیت مورد استفاده قرار گیرد،در این تحقیق،تحلیل و نقدی نسبت به راهبردها و برنامههای انجام شده یا در دست بررسی در آموزش و پرورش صورت پذیرفته که شامل روششناسی تحقیقهای تجربی مؤثر بر آموزش و پرورش،نظام جدید آموزش متوسطه،گرایش به فنآوری اطلاعاتی و گرایش به اصلاحات است."