خلاصه ماشینی:
"در این صورت باید گفت،اما عدم طرح این موضوع و نیندیشیدن به آن،ممکن است وضعیت ملالآور و آشفته نسل جوان هنرمندان را-که متأسفانه پیشکسوتان نیز راهحل مناسبی برای آن ندارند،به یأس تصویری تبدیل کند و آنان را در مقابل سؤال بغرنجتری قرار دهد که«آیا هنر نقاشی به آخر خط رسیده است؟»یا اینکه«آیا نقاشی هنوز میتواند به عنوان یک هنر مطرح باشد؟» کسان دیگری ممکن است این توجیه تاریخی معروف را برگزینند که:«در طول تاریخ،هنر ایران و علی الخصوص نقاشی آن،همواره در معرض تأثیرپذیری از هنر بیگانگان بوده است-با ذکر (به تصویر صفحه مراجعه شود) نمونهای بسیار تاریخی-اما خوشبختانه هنر و هنرمند ایرانی آنچه را خواسته اخذ یا عناصری از هنر بیگانه را به نفع خود تغییر داده،تفسیر کرده و یا برگزیده است.
اگر ادعا داریم که از هنر تصویری غنی و قابل اتکایی برخورداریم،و اگر به نقاشی قدیم خود میبالیم و مدعی هستیم از آنچنان غذای تصویری برخوردار است که بخش قابل توجهی از ویژگیهای شکلی هنر معاصر را در خود دارد،باید دید چگونه میتوان از شیوهء خاص نقاشی ایران و ویژگیهای آن به گونهای الهام گرفت و بهره برد که متناسب با خلاقیت و احساسات خلاقانه در هنر تجسمی معاصر باشد؟به (به تصویر صفحه مراجعه شود) عبارت دیگر،آیا میتوان نقاشی ایرانیای داشت که در عین حال معاصر باشد؟این پرسش به ظاهر ساده مینماید،اما تناقضی را نیز در خود دارد که حل آن در واقع پاسخ درست را به همراه میآورد(تصاویر 8 تا 11)."