چکیده:
محورهای مورد بررسی در مقاله به ترتیب زیر خواهد بود. 1-مقام نظریهء هنری:آیا این سفسطه نیست که به تعداد آثار هنری و هنرمندان نظریه وجود دارد؟-اهمیت نظریه در تعیین تعاریف، روشها،اهداف،و ارزشگذاری-تنوع نظریه موجب رقابت سالم بین دانشگاهها خواهد شد-اهمیت نظریه محاکات در آموزش تآتر و سینما. 2-مقام خلاقیت:مدیریت خلاق-رابطهء آزادی و خلاقیت-رابطهء خلاقیت و تعقل-مقام ضریب هوشی در گزینش-واگرایی و همگرایی-آزمونهای ورودی و طبقهبندی بلوم-آزمونهای علمی و مسئلهء ارزشیابی افراد خلاق توسط مربیان غیر خلاق. 3-اهمیت نظام به اصطلاح طلبگی و آموزش نفس به نفس-اهمیت انتخاب متقابل میان دانشجو و استاد. 4-مفهوم گرایش و مفهوم رشته-صدمه دیدن مهارتهای عملی و ذهنی در مفهوم گرایش. 5-جدایی فاجعهبار نظریه از عمل-آشفتگی در مبانی نظری و بیپشتوانه بودن کار عملی(مثال استامینلاوسکی و نظریهء منصوب به او)-مسئلهء امکانات در درسهای عملی-عدم تعریف اهداف آموزشی در کارشناسی ارشد(صفت ارشد به راحتی به حوزه نظری تعلق میگیرد اما به راحتی در حوزهء عملی معنا پیدا نمیکند). 6-آشفتگی در آرایش دروس:آرایش عمودی و مشکلات آن-آرایش افقی و مشکلات آن-مثالهای نظری و عملی از کارشناسی و کارشناسی ارشد. 7-عناوین درسی و طرح درس:عناوین بیمعنا یا مبهم-شرح درس کلی و قابل تفسیر-نسبت حجم درس به تعداد مدت جلسات درسی. مسئله نمایش در ایران-عدم تعیین اهداف رفتاری و نحوهء ارزیابی. 8-فقر منابع درسی 9-مسئلهء کلاسهای کارگاهی و سفسطههای موجود. 10-ارزیابی نابجای نظام آموزشی توسط دانشجو-کیفیت پرسشنامه-شاخصههخای ارزیابی(طرح درس،منابع درسی،روش آموزش)
خلاصه ماشینی:
"01-ارزیابی نابجای نظام آموزشی توسط دانشجو-کیفیت پرسشنامه-شاخصههخای ارزیابی(طرح درس،منابع درسی،روش آموزش) مسائل متعددی که سالهای سال گریبانگیر آموزش عملی و نظری سینما و تأتر بوده به قدری وسیع است که بعید میدانم در این فرصت کوتاه بتوان به همهء آنها پرداخت.
اهم مسائل را به این ترتیب طبقهبندی کردهام:1)مقام نظریه(تئوری)هنری،2)مقام خلاقیت،3)اهمیت نظام به اصطلاح طلبگی و آموزش نفس به نفس،4)مفهوم گرایش و مفهوم رشته،5)جدایی فاجعهبار نظریه از عمل، 6)آشفتگی وسیع در آرایش دروس،7)عناوین درسی و شرح درس،8)فقر منابع درسی،9)مسئلهء کلاسهای کارگاهی و سفسطههای موجود،01)ارزیابی نابجای نظام آموزشی توسط دانشجو.
این سفسطه باعث شده که آموزش هنر در کشور ما تن به هیچ نظم نظری و آموزشی ندهد: میگوییم چون به تعداد هنرمندان نظریه وجود دارد پس هرچه پیش آید خوش آید،هرکس هرچه گفت و هرچه کرد از جهتی درست است و ما اصلا نباید در مقام چون و چرا برآییم،و سفسطهء بعدی،که من در بحث خلاقیت به آن خواهم پرداخت،این است که اصلا نظم و تعقل کشندهء هنر است.
اولا ارزیابی از پایینی،یعنی توسط دانشجو،انجام میشود،ثانیا با پرسشهای مستقیمی همراه است که بسیار زننده است،ثالثا پرسشها چنان کلی است که ارزیابی کمی آنها در چهار یا پنج رده غیر اصولی و نابجاست،رابعا پخش پرسشنامهها در یک فضای روانی بسیار بد و بیانگیزه انجام میگیرد(تقریبا نوعی رفع تکلیف است)، خامسا بخش اداری عهدهدار آن است،البته عنوان این بخش،مؤید اداری بودن آن نیست،اما نظام اداری است، یعنی تمامی مراحل از یک نظام اداری تبعیت میکند،و چون نظام اداری اصلا کارش ارزیابی آموزشی نیست فقط میتواند نقش واسطه را ایفا کند،یعنی نظرات دانشجویان را به مقادیر کمی و آماری تبدیل کند،و چون اخیرا به میمنت پیشرفتهای یکطرفه به رایانه هم مجهز شده است، مفتخر است که همهء این نارساییها را به زیور چاپ رایانهای بیاراید."