خلاصه ماشینی:
"و تو چگونه میتوانی آدمی را که سال و روز تولدت،روز و ساعت آشنایی با تو و همهی رخدادهای تلخ و شیرین و سهل و دشوار زندگیات را از خودت بهتر میداند و همزاد بیهمتای تو است از یاد ببری؟ محمود کمتر با آدمهای ناباور و گمنام پیرامون خویش دوستی میکرد.
احیایی افزون بر چهل کتاب از خود بر جا گذاشت;اما در میان ناشران و آثار و نیز در میان همقلمانش کمتر کسانی بودند که حق کار و دوستی و همقلمی با او را آنگونه که شایستهاش بود بشناسد و رفتاری آن چنان که بایستهاش بود با وی داشته (به تصویر صفحه مراجعه شود) باشند.
» محمود میدانست و نیک هم میدانست که کاری شده است، اما نگران بود که مبادا راه دیگر شود;ما از گردونه انقلاب واپس مانیم یا انقلاب از مرکب تیزرو چالش جهانی در روند پیشرفت واپس بماند."