خلاصه ماشینی:
"به عبارت دیگر،هنوز جامعه متحول نشده و شیوهی رفتار زن و مرد باهم متعادل نیست و این بار ترازوی سنگین شده است.
راوی یعنی شخصیت اصلی،گرفتار شوهری مثل پدرش شده است و اذیت و آزار مردی خودمحور و از خودراضی که خواری و خفت و اذیت و آزاری را میپذیرد تا شیرازهی خانواده از هم نپاشد؛حالا که پسر و دخترش به عرصه رسیدهاند و پشموپیلهای مرد نیز ریخته شده،طغیان میکند.
در داستان«مرا میشناسی؟»از نیلوفر نیاورانی که قبلا چاپ شده،کمی از شیوهی تکگویی نمایش صحبت کردهام و در اینجا فقط به این اکتفا میکنم که در زاویه دید تکگویی نمایشی،شخصیت داستان،برای مخاطبی که در خود داستان استحرف میزند و برای حرف زدن خود دلیلی دارد و از طریق تکگویی اوست که خواننده به وضعیت و موقعیت او آگاهی پیدا میکند و تا حدودی به هویت مخاطب او نیز پی میبرد.
»نیز شخصیت اصلی از طریق تلفن،سفرهی دلش را پیش خواهرش باز میکند و برای حرف زدن خود نیز دلیلی دارد: «خواهر خیلی رودهدرازی کردم."