چکیده:
اندیشه حافظ بر خلاف آنچه که حافظ شناسی سنتی ارائه می دهد، شالوده های استواری دارد که شرح و گزارش شعر حافظ بدون دخالت دادن آنها، به نتیجه مطلوب و موجهی دست نخواهد یافت . این بنیآنها که در حقیقت همان دغدغه ها و دل مشغولی های روزانه حافظ است و استخوان بندی تفکر او را تشکیل می دهند، در شعر حافظ متعدد است اما از آن میان می توان چهار شالوده و بنیان اصلی آن را بدین گونه برشمرد: اندیشیدن به مرگ و ناکامی انسان؛ جبر گرایی؛ هستی شناسی شکاکانه؛ لذت جویی و هدنیسم؛
Hafez's thought، in contrast to what traditional studies on Hafez represents، has fundamental bases without which the accounts of Hafez poems will not achieve their own significance. These bases that form Hafez daily concerns make the building blocks of Hafez thought. The most important of these bases in his poems are:
1-Death
2-Determinism
3-Existence
4-Hedonism