چکیده:
چرا از اعجازکنندگان و رزمندگان1به عنوان مدلهای رهبری سازمانی استفاده میکنیم؟زیرا همانطور که پیتر دراکر2 میگوید،هرآنچه که یاد گرفتهاید،غلط و در بهترین حالت، گمراهکننده و ناکافی است.شما در دانشگاهها و کارگاهها و سمینارها میآموزید که میتوانید کارتان را مدیریت کنید،به دیگران خدمت کنید و به مزایای آن دست یابید.اما واقعا چنین نیست.شاید اطلاعات خوبی داشته باشید که بتوانید به یک مدیر خوب تبدیل شوید اما برای تبدیل شدن به یک رهبر خوب سازمانی،به دانستههای بیشتری نیاز دارید. کتاب اعجازکنندگان و رزمندگان،این بینش و جسارت را به رهبران میدهد تا در راستای ارزشهایی که دنبال آن هستند افرادی که رهبری میکنند،به افرادی ریسکپذیر تبدیل شوند. رهبران بزرگ باید هممانند یک اعجازکننده(براساس قدرت تخیل،خلاقیت،معنا و جذبه)و هم،مانند یک رزمنده(بسیج نقاط قوت،جسارت و تمایل برای جنگیدن تا حد لازم برای تحقق اهداف)عمل کنند. این کتاب پرفروش مؤید لحظهها و تجارب برخی از رهبران برجسته همچون دیوید نیلمن3(مدیر عامل شرکت جت بلو4)، مری کای5و آنه مولکاهی6است که همهء آنها تلاش کردهاند در محیط کاری خود هم یک اعجازکننده باشند و هم یک رزمنده. تحقیقات نویسندگان این کتاب،همراه با بیان پرسشهای مهم و ارایهء پاسخها و راهحلهایی ساده است. رهبران سازمانی میتوانند به کمک این چکیده کتاب در چند زمینه مهارت کسب کرده و با عشق و قدرت بیشتری تلاش کنند. به علاوه،این چکیده به شما نشان میدهد که: 2Lچگونه با نشاندادن احتمالاتی که هرگز تصور نشدهاند، پیروان خود را حیرتزده سازید. چگونه فرصتهایی متحولکننده را بیابید که در هرلحظه و در هرکجا وجود دارند. چگونه قدرت اعجازکنندگی و جذبهء رزمندگی را در تلاشها،احساسات و یادگیری خود حفظ کنید. چگونه رهبران بزرگ توانستهاند به کار خود یقین و به علل کارشان،عشق پیدا کنند.
خلاصه ماشینی:
"رهبران بزرگ باید هممانند یک اعجازکننده(براساس قدرت تخیل،خلاقیت،معنا و جذبه)و هم،مانند یک رزمنده(بسیج نقاط قوت،جسارت و تمایل برای جنگیدن تا حد لازم برای تحقق اهداف)عمل کنند.
رهبران سازمانی میتوانند به کمک این چکیده کتاب در چند زمینه مهارت کسب کرده و با عشق و قدرت بیشتری تلاش کنند.
رزمندگان به دنبال چارچوبهای سیاسی هستند که سازمانها را به مثابهء عرصهای برای افراد و گروهها میداند که بر سر قدرت و منابع نایاب با یکدیگر رقابت میکنند.
تحقیقات صورت گرفته در خلال دو دههء گذشته،نشانگر یک پارادوکس مهم است:اکثر مدیران عمدتا متکی به چشماندازهای منابع انسانی و ساختاری هستند اما چارچوبهای سیاسی و نهادینه اغلب بیشترین ارتباط را با رهبری کارآمد دارند.
هرچه افراد احتمالات موجود در مدلهای اعجازکنندگان و رزمندگان را بهتر بفهمند و بهتر از آنها استفاده کنند،احتمال بیشتری وجود دارد تا به رهبرانی تبدیل شوند که امید را در دل سازمانهایی میکارند که دچار نوعی انزوا و بیتفاوتی مزمن شدهاند.
ممکن است آنها به طور موقت به پیشرفتهایی چشمگیر دست یابند اما نگرشهای مخرب و بیتوجهی آنها به اصول اخلاقی باعث میشود که آنها نهایتا عاقبتی غمبار را تجربه کنند.
اعجازکنندگان ضعیف اینها کسانی هستند که وقتی با عقاید جدید روبرو میشوند، به جای اینکه تلاش کنند تا از آنها در راستای ارزشها و موضوعات فرهنگی کسب و کارشان استفاده میکنند،به بیراهه میروند.
اگرچه آنها ممکن است از جذبهء خوبی برخوردار باشند اما فاقد قدرت لازم برای مقابله با نیروهای مخالف خود (به تصویر صفحه مراجعه شود) هستند."