خلاصه ماشینی:
"»آیزر«تأکید میکند که با تأویل نمیتوان معنی متن را کشف کرد فقط میتوان شرایط شکلگیری معنا را دانست و براساس این شرایط،معنا و یا به بیان بهتر سلسلههای معنا را آفرید41»میافزاید که«هرچه هم جملهی ادبی با خواندن ما آغاز میشود، پیش پاافتاده جلوه کند؛باز این واقعیت مهم را به یاد میآورد:آفریدن معنای اثر به عهدهی خواننده است و خواننده معنا را نه برای نویسنده یا کسی دیگر،بل برای خود میسازد.
»مثلا غرابت موجود در شعر نیما میتوانند دغدغه و دلمشغولی تفاسیر گوناگون را برای بسیاری از مفسران و ناقدان به ارمغان آورد؛حال آنکه این غرابت-همانگونه که در بررسی و تحلیل آثار نیما اشاره خواهد شد-گاه ناشی از بافت کلام اوست(که بعضا از عدم تسلط وی بر چم و خم زبان فارسی خبر میدهد)،و گاه حاصل ابهام ذاتی ذهن و زبان اوست که برمیگردد به تأثیرپذیریاش از شعر سمبولیستهای اروپا،و گاه نیز زاییدهی شرایط تاریخی و اجتماعی روزگار شاعر است.
با رجوع به دستگاه فکری،شرایط تاریخی-اجتماعی،و ذهنیت خاص هنری نیما و پیروانش میتوان خاستگاه اغلب اشعارشان را باز شناخت و به جهان درونی متن گام نهاد؛اما به این شرط که مانند محتواگرایان سنتی،با نگاهی جبری و جزمی به آثارشان ننگریم و راه را برای ادراک و استنباط معقول و منطقی دیگر باز نگه داریم؛و پیداست که در این میان،برداشتهایی منطقی و موجه خواهد بود که به زمینههای تاریخی،اجتماعی،فکری و روانی آفرینش اثر نیز متکی باشند و صرفا زاییده عوالمی تجریدی و ذهنی و ذوقی نباشند."