چکیده:
برخی از ماموران انگلیسی در سده های نوزدهم و بیستم، با اهداف و انگیزه های پس از کودتای آرام سلطان قابوس و تمایل وی به حمایت و تائید تهران مخالف بودند. دولت ایران که پس از خروج عناصر انگلیسی از خلیج فارس و افزایش توانمندی اقتصادی و نظامی حاصل از فروش نفت و تحکیم هر چه بیشتر روابط با امریکا، درصدد توسعه نقش آفرینی خود در حوزه راهبردی خلیج فارس و تنگه هرمز بود، از پیشنهاد قابوس استقبال کرد.
خلاصه ماشینی:
"محمد جعفر چمنکار* *مقاله روابط ایران و عمان در دورهء پهلوی سرزمین و مردم عمان** سلطاننشین عمان (sultanate of oman) در منتهی الیه شرق و جنوب شرقی شبهجزیرهء عربستان،ما بین منطقهء جغرافیایی 61/04 و 62/02 درجهء عرض شمالی و 51/05 و 95/04 درجهء طول شرق واقع شده است.
روابط و پیوندهای تاریخی ایران و عمان به سدههای پیش از میلاد باز میگردد و از دوران تشکیل حکومتهای آریایی قدرتمند در ایرانشهر،تفکیک ارضی،سیاسی و اداری مشخصی را نمیتوان میان دو سرزمین یافت و این بخش نیز مانند سایر مناطق جنوبی تنگهء هرمز و شبهجزیرهء عربستان، همواره زیر تسلط و حاکمیت ایرانیان بوده است.
دولت ایران که پس از خروج عناصر انگلیسی از خلیج فارس و افزایش توانمندی اقتصادی و نظامی حاصل از فروش نفت و تحکیم هرچه بیشتر روابط با آمریکا،درصدد توسعهء نقش آفرینی خود در حوزهء استراتژیک خلیج فارس و تنگهء هرمز-آبراهی که بخش جنوبی آن در تملک عمان قرار داشت-بود،به سرعت از این پیام استقبال نمود.
توسعهء زیرساختهای اقتصادی عمان همواره در دستور کار شاه و دولت ایران بود،امری که شاه از آن به عنوان ابزاری مطمئن در کاهش مخالفتهای و اعتراضات مردمی یاد میکرد؛چنانکه به هنگام دیدار با سلطان قابوس در سال 2531 در تهران گفت:«باید در این فرصت متذکر شوم که به عقیدهء ما تأمین امنیت کشور شما نه فقط مستلزم برخورداری از قدرت نظامی است،بلکه لازم است بهبودی در وضع زندگی مردم نیز صورت گیرد»."