خلاصه ماشینی:
"همین افراد که بعضا در طراحی یا اجرای چند برنامه توسعه اقتصادی قبل یا بعد از انقلاب فعال بودند بعدها و در جریان انتقال قدرت از کابینه نخست وزیر به کابینه رئیس جمهور،توانستند بنیه قوی کارشناسی را با خود به همراه ببرند و در حالیکه بعد از جنگ انتظار وضعیت بهتری را در اقتصاد کشور داشتند،یحتمل در نظر داشتند بدون تخریب چهرههای سیاسی یا سیاسی بازی،در تعامل با دنیای خارج و برنامهریزی حساب شده علاوه بر افزایش مبادلات بازرگانی، بخشی از هزینههای بازسازی را از جامعه بین الملل دریافت کنند و رشد اقتصادی کشور را برنامهریزی نمایند.
در حالیکه رشد این کار میتواند معنای ضعف مدیریت در امور بهزراعی و افزایش بیماریها و آفات را به همراه داشته باشد)چرا که در توسعه کمی،بسیاری از فاکتورها که لازمه رشد اقتصادی است در نظر گرفته نمیشود و انبوه کاری و ارائه آمار مطرح است نه رسیدن به قدرت اقتصادی-همین است که تولید سرانه برخی از اقلام حتی نسبت به قبل از انقلاب پایین میآید،یا مثلا با وجود اضافه شدن 4 میلیون هکتار به سطح زیرکشت (توسعه کمی)از آنطرف به بزرگترین واردکننده گندم تبدیل میشویم."