چکیده:
نویسنده در این مقاله«ویژگیهای محتوایی» و«ویژگیهای ظاهری»کتاب سه جلدی «شرح زندگانی من»عبد الله مستوفی را با ذکر شواهدی از کتاب بیان داشته و در پایان نتیجهگیری کرده است.به دلیل محدودیت صفحات مجله بحثهای مقدماتی و بخشی از شواهد حذف شده است.
خلاصه ماشینی:
"او در جایجای کتاب مطالبی دربارهی تاریخنگاری خود آورده که به بعضی از آنها اشاره میشود: «معلم تاریخ ما،در ضمن درس تاریخ خیلی مطالب خارجی به ما میگفت که واقعا راه و رسم تاریخ خواندنه و تاریخ نوشتن را به ما میآموخت»(57/2)و تاریخنویس وقتی به ذکر واقعهای پرداخت،نباید آن را برای حب و بغض این و آن بلند و کوتاه و حقیقت را دگرگون وانمود کند یا تاریخ وقایع را برای نسبت دادن به اشخاص پس و پیش کرده،[آوردن]مدح و قدح بیجا را به خود اجازه دهد یا در محاکمهی تاریخی خود که ناگزیر در ضمن بیان مطلب پیش میآید،انصاف تاریخنویسی را کنار گذاشته اصرار بورزد که دوغ را دوشاب را دوغ کند(525/3).
بهطور کلی،میتوان گفت اگرچه مستوفی کتابش را در سن بازنشستگی و با تکیه بر حافظهی خود نوشته و شاید به همین دلیل اشتباهاتی از نظر وقایع در آن دیده میشود و اگرچه نثر کتاب در سه جلد یکسان نیست و در جلد سوم ناگهان خشک و جدی میشود و همچنین اگرچه لغات و ویژگیهای زبان عربی و ترکی و فرنگی هم در آن راه یافته و گاه او را به مغلقگویی دچار ساخته و اگرچه پرداختن به مسائل حاشیهای او را به اطناب کشانده و احیانا،از مسیر اصلی دورش کرده است و اگرچه اشکالات دستوری نیز در نثر او دیده میشود،ولی با وجود همهی اینها،نثر او نثری ساده و روان و در عین فراوانی اصطلاحات و ضرب المثلهای عامیانه،نثری پخته،زیبا و جذاب و خواندنی است."