چکیده:
طرح مساله: بی گمان، وضعیت فعلی زنان سرپرست خانوار در کشور تابع عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و رفاهی متعددی است. پژوهش حاضر با توجه به اهمیت نقش زنان سرپرست خانوار در جامعه به بررسی مسائل و مشکلات زنان سرپرست خانوار استان مازندران به منظور ارائه راهکارهایی در جهت کاهش مشکلات آن ها در جامعه، پرداخته است.
روش: روش تحقیق حاضر، پیمایشی بوده و جامعه آماری آن را زنان سرپرست خانوار استان مازندران، تشکیل می دهند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 2792 نفر تعیین شده است. با بهره گیری از آزمون های آماری تحلیل عاملی تاییدی و نیز آزمون ناپارامتری فریدمن، دسته بندی از عوامل تاثیرگذار بر وضعیت زنان سرپرست خانوار، ارائه شده است.
یافته ها: آزمون تحلیل عاملی و آزمون فریدمن، حاکی از آن است که به ترتیب اولویت، عامل وضعیت اجتماعی، فرهنگی و آموزشی با 16/19، عامل وضعیت اقتصادی (اشتغال) با 72/14، عامل خودباوری ـ خوداتکایی (کارآفرینی) با 06/13 و عامل وضعیت رفاهی با 46/12 درصد، از جمله عوامل تاثیرگذار بر وضعیت زنان سرپرست خانوار استان مازندران بوده اند.
نتایج: مسائل اجتماعی، فرهنگی و آموزشی زنان سرپرست خانوار به لحاظ اهمیت موضوع، در صدر تمامی مسائل و مشکلات زنان سرپرست خانوار قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"یافتهها: آزمون تحلیل عاملی و آزمون فریدمن،حاکی از آن است که بهترتیب اولویت،عامل وضعیت اجتماعی،فرهنگی و آموزشی با 19/16،عاملوضعیت اقتصادی(اشتغال)با 14/72،عامل خودباوری-خود اتکایی(کارآفرینی)با 13/06 و عامل وضعیت رفاهی با 12/46 درصد،از جمله عوامل تأثیرگذار بروضعیت زنان سرپرست خانوار استان مازندران بودهاند.
این عاملها به دلیل سنخیت ماهیت و مقدار بار عاملیشان در 4 عامل یا مولفه باعنوان عاملهای اول تا چهارم(به ترتیب اولویت،عامل وضعیت اجتماعی،فرهنگی وآموزشی با 19/16،عامل وضعیت اقتصادی(اشتغال)با 14/72،عامل خودباوری-خود اتکایی(کارآفرینی)با 13/06 و عامل وضعیت رفاهی با 12/46 درصد)توانستهاند درمجموع 59/4 درصد از واریانس و تغییرات مجموعه متغیرهای تأثیرگذار بر وضعیت زنانسرپرست خانوار استان مازندران را تعیین کنند،که به عنوان مسائل و مشکلات عمدۀ زنانسرپرست خانوار در شکل شمارۀ 2 به صورت مدلی تجربی نمایش داده شدهاند.
با توجه به آنچه گفته شد،میتوان به صورت خلاصه برخی از مهمترین عوامل مؤثردر بروز مشکلات زنان سرپرست خانوار استان را چنین برشمرد: &%02712EFRG027G% الف)فقدان نگرش و دید مثبت برای ازدواج مجدد در میان زنان سرپرست خانوار؛ ب)درگیری پیرامونی با خانواده همسر و خانواده فرزندان ازدواج کرده و رهاشدن زنبا کولهباری از مشکلات؛ ج)فقدان پشتیبان مالی،عاطفی و روحی برای تداوم زندگی و در نتیجه،پدید آمدنانواع بیماریهای افسردگی برای این گروه از زنان؛ د)ناامن بودن جامعه و رشد روزافزون نگرانیها و مشکلات خاص زنان سرپرستخانوار؛ ه)مشکل دسترسی به شغل مناسب با توجه به نداشتن مهارت و مشکلات ارتباطاتخاص اجتماعی؛ و)نداشتن مهارت کافی در هماهنگی میان تامین زندگی خانواده با تربیت فرزندان وبروز کاستیهایی در تربیت اخلاقی و اجتماعی فرزندان و ناتوانی در حمایت از فرزنداندر هنگام مشکلات و کاهش ارتباط درست و مداوم با آنان؛ ز)فقدان سازوکارهای لازم و مناسب حمایتی پایدار از سوی دولت و دستگاههایاجرایی کشور."