خلاصه ماشینی:
"از آنجا که قلمروی زیبایی(امور زیبا)به هنر خلاصه نمیشود،بلکه زیبایی برون هنری(برون زیباشناختی) نیز وجود دارد،مناسبت زیباشناسی،دانش هنر،زیباشناسی برون هنری را میشود در مدل زیر مجسم کرد: 1-قلمروی امر زیبا(و تئوری آن)ی برون هنری 2-قلمروی هنر و دانش کلی هنر 3-قلمروی هنر کابردی(و تئوری آن)و قلمروی پدیدههای بینابینی 4-تمام قلمروی امر زیبا طبیعی است که دست پرداختههای برون هنری(اشیای مصرف روزینه)قرار نیست که از معیار(ملاک) زیباشناختی تبعیت داشته باشند،همین وضع را بسیاری پدیدههای طبیعی دارند.
نظر مبنی بر اینکه امر زیبا موضوع مرکزی بررسی زیباشناسی است،از یکسو یک سنت وراثت شدهء تاریخی است که وظیفهء هنرمند را صرفا در خلق زیبایی میدید؛دیگر ناشی از این اعتقاد است که زیبایی عینی بدون بستگی یا ارتباط با انسان وجود دارد،به گونهای در نهاد جهان است،یا اینکه یکبار برای همیشه از سوی نبوغ هنرمند کشف میشود.
پ)در وحدت عمل حسی،عاطفی،تخیلی و در برتری نسبی آنها در ساختار روانی،در کنش و به مثابهء عامل (سویژه)زیباشناختی، ت)در جنبهء معنایی با گرایش آن به تجسممندی،گویایی،گرایش محاکاتی و آشکارگی؛در واقع ضمنا همچون نشانه دارندگی شاخص، ث)در وحدت شیفتگیآور،در درون گروندگی،در بازی،در توهم،در رؤیا،در فاصله و در ویژگی بخشندگی ج)در شهودیت چ)در خصلت ذهنی-عینی،در خلصت ارزشی و در خصلت اثر، ح)در کارکرد چندگانگی و ناتعینی معنایی،در سیلان نکات الف تا چ،در همخوانی با غنای جهان پر تنوع،در روابط آدمی با جهان و با خود انسان،در بیان زیباشناختی خاص و مدنیت اجتماعی در توسعهبخشی به شخصیت انسانی-نکاتی که میتواند از جمله در رسالت کارکرد کلی امر زیباشناختی باشد.
پیشرفت رویکرد زیباشناختی انسان به جهان و به هنر(همراه با تفکر هنری،هوش موسیقیایی،درک ادبی یا نگرش آفریننده)تنها وقتی قابل درک است که مبنای اجتماعی این رویکرد در نظر گرفته شود(یعنی:وابستگی آن به کنش اجتماعی انسان)."