خلاصه ماشینی:
"این تکاپو و جنبش که در نظر بود مصدر پاسخ به برخی مسایل فرهنگی فعالیت دار باشد،در دهه نود قرن هیجدهم در فضای ایده الیستی-مرانتیسیتی زمان و انعکاس آنها در فلسفه بهویژه زیباشناسی او طرف توجه شیلر شاعر و متفکر همزمان کانت قرار گرفت.
نقد سوم کانت که به نیت بحث و طرح پیوند میان دو نقد پیشین نوشته شده،در ضمن پاسخ تلویحی به شکافی را در بر دارد که بین زندگانی عملی و روزمره از یک سو و توسعه علوم و اخلاقی آرمانی قرن از سوی دیگر به وجود آمده بود و یکی از مسائلی بود که فلسفه کلاسیک آلمان را به خود داشته بود.
شیلر معتقد بود که در جامعه موجود زندگی بر آزادی خودختار اخلاقی بنا ندارد،بلکه طبق درخواست و دستور عملهای روزمره قرار دارد،امری که آن را تبدیل به یک دستگاه بی روح کرده است،و همه چیز را به وسیله صرف برای وصول به هدفهای کوتاه و مشخص فروکاسته است.
این اندیشه که زیبایی و هنر از استلزامهای درک متناسب آزادی فرد است،میتواند بر پرورش اخلاقی انسان بهعنوان یک کل تأثیر گذارد و میتواند بر شکلگیری هستی انسان قاطعانه موثر باشد، نقش شایان توجه در رشد بعدی تفکر زیباشناختی داشته است.
اندیشه ترمیم عینی این دوگانگی و نشان دادن اینکه زیبایی بیانگر بعد رازمند زندگی آدمی است که با نمادهای رازمند و نشانههای خود،از جنبههای صرفا حسی فرا میرود و انسان را به ابعاد پوشیده زندگی نزدیک میکند،امری بود که نسل نیمه اول قرن نوزدهم خود را به بحث آن مکلف دانست."