خلاصه ماشینی:
"عموما نامها یا معرف موضوعی هستند(ویس و رامین،شاهنامه)یا معرف مضمون(هفت پیکر،منطق الطیر)و اگر جز این باشد،وجه تسمیه آنها مشخص شده است(بوستان)آنچه حایز اهمیت است، شاید این باشد که تنها وقتی این«دواوین» قصههایی مسلسل یا قصهای فصلپذیر را روایت میکنند،سوای نام مؤلف،توان مجموعه کردن اشعارشان را دارند.
پس نام مؤلف یا بازگویی قصص و افسانههای کهن، اشعار این دواوین را مجموعه کرده است.
آن زمان عناوینی مثل«از این اوستا»اخوان ثالث و«ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» فروغ فرخزاد ایجاد دقت و شگفتی میکردند؛ زیرا در صورتبندی کلی دانایی زمان خودشان از شعر،میگنجیدند و اتفاقا محلی از اعراب نیز قاطبه شعرخوانان پیدا میکردند،و حالا و امروز است که ما میتوانیم حرکت پرویز اسلامپور را تحلیل کنیم.
کمکم میرسیم به حوالی نوشتن درباره کتاب«اسمش همین است محمد آزرم»، «قطعنامه»احمد شاملو و نمونههایی از جریان شعر دهه هفتاد را مثال موضع گرفتن مقابل کلان روایت شعر زمان کردم.
ترجیح میدهم بنویسم اینجا و در این نام کتاب میخواهد محو شود و با خواست محوشدگی تمایز یابد."