خاطرات انسجام (یادداشتی بر کتاب زمینی و آسمانی) معرفی و نقد

"«نخواست مانند یاقوت مستعصمی در آن غوغایبغداد و هیاهوی هولاکو برود بالای مناره‌ای و«کاف»ی بنویسد که به عالمی بیارزد» حقیقت این است که آیدین با خوش‌اقبالی درزمانه‌ی آدم‌های مهمی زندگی کرده است وبی‌زحمت و مرارت می‌توانست نقاش،گرافیست،نویسنده و دیپلمات فرهنگی تمامعیاری باشد که همه آن‌ها هست و هم نیست!هست از آن‌جایی که بلد راه است و نیست ازآن‌جایی که نمی‌خواهد باشد!آیدین خودش واطرافش را خوب و به‌دقت می‌شناسد و برایهمین پشت لفافه حجب و حیای تصنعی پنهاننمی‌شود. مثل این‌کهمرگ ترس جانکاهی‌ست؛هرکس این ترس ازنیستی را یک‌جوری بروز می‌دهد،یکی می‌شودیک متبختر ضعیف‌کش که همه عالم و آدم راطفیلی می‌بیند آن یکی به فکر باقیات صالحاتمی‌افتد،دیگری سعی می‌کند تا صفحاتروزنامه‌ها و مجلات را از اسمش پر کند تا شایدبماند،آن یکی دیگر تاریخ را(با اسم خودش)جعل می‌کند و دم و دستگاه راه می‌اندازند اما گروهدیگری را دیده‌ام که خیالشان را راحت کرده‌اند، (به تصویر صفحه مراجعه شود)باور کرده‌اند تاریخ دم کوتاهی است و انسان نقطه و خرده‌ایی در این طومار عظیم؛بنابراینحرص جاه و جبروت نمی‌زنند معلمانی که آموزندان را بیشتر از خودستایی می‌شناسند."