چکیده:
ادبیات کلاسیک ارتباطات و توسعه بر مدار دو پارادایم متضاد شکل گرفته است:«پارادیم نوسازی و رشد» در مقابل«پاردایم وابستگی و توسعهنیافتگی»که در اولی،وجه سیاستگذارانه و برنامهریزانه و در دومی، بعد ارزیابی و انتقاد برجستگی بیشتری دارد.هر دو مکتب بهرغم تعارضات نظری و عملی مختلف،اما از جهت ادعا و ارایهء مدل جهانی و همگانی توسعه همگرا و همراستایند. اراده این دو مکتب در جریان تکاپوهای برنامهریزانه و تطورات نظریهپردازانه مصروف این مسئلهء اصلی بوده است که برای عملیاتی شدن مدل جهانی و استاندارد توسعه،چگونه باید مناسبات بومی و زیرساختهای فرهنگی جوامع را دستخوش تغییرات بنیادین کرد و در این مسیر چه مراحل اقتصادی، سیاسی،اجتماعی و فرهنگی برای مدیریت پروژهء تغییر جوامع مذکور پیشینی و تعریف میشود؟این در حالی است که در نظریات نسل سوم،صورت مسئلهء اصلی به کلی دگرگون شده است.در رویکردهای فرهنگگرا به ارتباطات و توسعه دغدغهء نظزیهپردازان معطوف به این نکته است که در چارچوب هر جامعهء فرهنگی،مدل اختصاصی توسعه چگونه باید تعریف شود و زمینهء فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی جوامع چه اقتضائات نظری و عملی را برای طراحی روند توسعهیافتگی ایجاد کرده است؟مقاله پیشرو به دنبال نشان دادن سیر تطورات و نظریات ارتباطات و توسعه از نسل نظریات کلاسیک تا پارادایم چندگانگی فرهنگی است و در این مرور اجمالی سعی خواهد داشت نقاط تفاوت آنها را نشان دهد.
خلاصه ماشینی:
"در رویکردهای فرهنگگرا به ارتباطات و توسعه دغدغهء نظزیهپردازان معطوف به این نکته است که در چارچوب هر جامعهء فرهنگی،مدل اختصاصی توسعه چگونه باید تعریف شود و زمینهء فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی جوامع چه اقتضائات نظری و عملی را برای طراحی روند توسعهیافتگی ایجاد کرده است؟مقاله پیشرو به دنبال نشان دادن سیر تطورات و نظریات ارتباطات و توسعه از نسل نظریات کلاسیک تا پارادایم چندگانگی فرهنگی است و در این مرور اجمالی سعی خواهد داشت نقاط تفاوت آنها را نشان دهد.
مقالهء پیشرو با هدف بررسی نظریات ارائه شده در این چارچوب جدید،قصد دارد مبانی نظری گرایش به این رویکرد را با مرور دیدگاههای برخی از برجستگان فرهنگگرا توسعه به بررسی بنشیند؛ بنابراین،سؤال اصلی این است که وجوه تمایز رویکردهای فرهنگگرا در توسعه با دو پارادایم پیش از خود(نوسازی و وابستگی)چیست و این مؤلفههای متفاوت در چه فرایند تطوری شکل گرفتهاند؟بدینمنظور،پس از مرور نظریهها و وجوه اصلی پارادایمهای کلاسیک ارتباطات و توسعه،ابعاد مختلف رویکرد سوم با تأکید بر صاحبنظران برجستهء آن بررسی خواهد شد.
او میتواند خود را جای دیگران بگذارد و با درک مسئلهء تغییر،بدون مقاومت،با تحولات همگام و همصدا بشود؛او فردی است که به طور مثال،از خرید به سبک جدید و نوکردن زندگی نمیترسد؛به رادیو گوش میکند و از دادن رأی به هنگام انتخابات امتناع نمیورزد(لرنر، 3831:58-68) در مجموع،لرنر از رویکردی کلان به ابعاد روانی نوسازی توجه دارد و بر عوامل فردی و درونی در هر جامعه تأکید میکند و معتقد است که عناصری باید از بیرون وارد جامعهء سنتی شوند تا زمینهء حرکت را به سوی تجدد فراهم آورند."