چکیده:
این مقاله در راستای آشنایی با تعالیم سنتی یهود درباره نحوه ارتباط خداوند با عالم نوشته شده است. ابتدا تصویری از حضور مادی و ملموس خدا بر اساس کتاب مقدس ارائه گردیده، و سپس مفهوم این حضور که عالمان تلمودی(ربی ها) از آن به شخینا تعبیر کرده اند، در تلمود بررسی شده است. در پی دستیابی به راه حلی بر معضل تناقض در آموزه ها یعنی حضور تجربه شونده و تعالی خداوند، تفسیرها و آرای شماری از فلاسفه یهود در قرون وسطی مرور شده است. افزون بر آن، با بررسی آثار برجسته عرفانی آن دوره، به تبیین جایگاه شخینا در عرفان و نیز غایت حضور خواهیم پرداخته شده است.
The present article is written towards learning of the Jewish traditional teachings on the God’s way of relation with the world. At first an image of His perceptible presence based on Bible has been presented، then the meaning of this presence named Shekhinā by Talmudi scholars i.e. Rabbis examined. To find a solution for contradiction of the doctrines، that is the presence of God who is experienced and His transcendental، of some Jewish philosophers، commentaries and viewpoints in the Middle Ages reviewed. Furthermore by review the outstanding mystical works of that era، the situation of Shekhinā in Qabbālā and final end of the Absolute Reality presence have been illustrated.
خلاصه ماشینی:
"مسئله آن است که فقراتی از این دست کهتناقضی آشکار با آموزۀ تعالی خداوند و تنزیه او را به نمایش میگذارند،چگونهقابل توجیهاند؟به عبارت دیگر،فقراتی از کتاب مقدس که حاکی از تشبه خالقبه مخلوقات زمینی است،چگونه تبیین میشود؟آیا مکشوف شدن خداوند برحضور الهی غایتمند بوده،آیا این هدف اکنون محقق شده است؟ از سوی دیگر،از آیاتی که دلالت بر حضور الهی دارند؟این آموزه نیز مستفادمیشود که او به عنوان خالق عالم،فعالانه دستاندرکار جهان است؛بهویژه اوقوم برگزیدۀ خویش را به حال خود وانگذاشته و در امور ایشان مداخلهای جدیو آشکار دارد.
اکنون اگر در نظر آوریم که در کتاب مقدس حضور الهی-که از آن تعبیر به قربشده است-با ایمان قوم رابطۀ مستقیم و تنگاتنگ دارد،پس همراهی شخینا باقومی که به سبب گناهکاری به اسارت میروند،چگونه قابل توجیه است؟درصورتی که شخینا در هنگام ناپاکی و گناهآلودگی بنی اسرائیل باز هم در میان آنهابوده باشد،پس معلوم میشود که برخی عالمان تلمودی،حضور الهی را چندانمرتبط با ایمان ندانسته،و احتمالا همراهی شخینا با قوم،هدفی غیر از تقرب بهخداوند را در پی داشته است.
نیز از آنرو که دال بر واقعیت حضور فراگیر خداوند در جهان است،شخینا نامیده میشود و نمایانگر تجلیذات الهی(ان سوف)در عالم هستی و در حیات افراد یا جوامع درمکانهای خاص است.
درحالیکه مکتب قبالایی اسپانیا با استفاده از زبان اسطورهای و با بهکارگیری نمادگرایی پیشرفته سعی کرد تا مفهوم شخینا و ارتباط آنرا با جهانمادی تبیین کند،اما هنوز اصلیترین معضلی که با آن مواجه بود،این بود کهچگونه برای خداوند لایدرک ممکن است که خود را به عنوان خالق نازلفرماید؟مکتب آلمانی قبالا که نخستین نمایندۀ آن یهودا هاحسید30(1217 م)بود،این مشکل را با نظریۀ دو جنبه بودن خدا حل کرد."